-
قانون اول!
یکشنبه 3 شهریورماه سال 1392 09:28
میگه فقط قانون تا پشت درو یادت نره؟! براق میشم، کدوم قانون؟ یه شرم کوچولو تو نگاهش میاد و میگه ک هر چیزی ک هست فقط تا دم در خونه تموم شه سرمو میندازم پایین و میگم اره و خیالشو راحت می کنم ک مدت هاست قانوم اول صادقه برام! و دلم می خواد همون وقت تو آسانسور طبقه ی بیست و دوم جون بدم و جنازه ام برسه طبقه همکف، دلم می خواد...
-
پروانه دوباره شال نقاشی کرده
یکشنبه 3 شهریورماه سال 1392 07:44
-
از این می ترسم ک فردا بگم میدونستم این طوری میشه . . .
چهارشنبه 30 مردادماه سال 1392 09:00
از ترم اول دانشگاه با فرزانه همکلاسی بودم، بعد از یک ترم کنتاک و شاخ و شونه کشیدن برای هم و عرض اندام سرانجام با تمام قوا با هم دوست شدیم و دست آخر شدیم بهترین دوست های هم ک همیشه اوقات کلاس ها و نمایشگاه و فستیوال ها و . . . را با هم می رفتیم و با هم کلی خوش بودیم. اندازه هم بودیم اصلا! تا وقتی کارشناسی مان تمام شد،...
-
مخاطب خاص نوشت
سهشنبه 29 مردادماه سال 1392 08:52
یکی از بزرگترین مصائب وبلاگ نویسی کامنت دانی است باز باشد یک جور نباشد یک جور دیگر من مغرور و بی توجه نیستم، به خاطر بی توجهی نیست ک بعضی از کامنت ها را جواب نمی دهم در واقع زمان من حتا برای نوشتن هم کافی نست چ برسد ب جواب دادن و خدا می داند با چ سرعتی جواب های دو سه کلمه ای را می نویسم ک غالبا پر است از غلط های...
-
هر چی تنها تر میشی دنیا تو رو کمتر میخواد
دوشنبه 28 مردادماه سال 1392 13:49
اولش بگم ک عنوان پست هیچ ربطی ب خودش نداره اما چون از اون چیزاییه ک از اول صبح یهویی افتاده رو زبونم و هی هی میگم . . . دیگه اومد دیگه! الان ک من دارم می نویسم لاله و آیدا رفتن دارن خونه می میبنن، یکی از دوستامون می خواد یه جای تازه بخره و از اون ور هم آیدا هم سر اجاره ی کمر شکن یک ملیون و کلی ممکنه با صاب خونه ی...
-
اوهوی کائنات
دوشنبه 28 مردادماه سال 1392 10:45
حالا ک دو تا لیوان خوشگل دارم حالا ک یه دفترچه Love is هدیه گرفته ام ک باید برایش بنویس لاو ایز چی؟! حالا ک یک کاسه پر از انار روی میز گذاشته ام حالا ک . . . ؛)
-
سوال فنی
دوشنبه 28 مردادماه سال 1392 09:02
اینی ک الان تو لیوان منه رنگشم سفیده مزه ی شیر هم میده هنوز دقیقا چیه؟ وقتی یک هفته است ک از تاریخ انقضاش گذشته
-
یک سورپرایز جانانه
یکشنبه 27 مردادماه سال 1392 09:25
دیروز با تمام قوا سورپرایز شدم از آنجا ک دیروز خیلی خوابالو بودم وقتی پام ب خونه رسید رو کاناپه خوابم برد اگر چه قرار بود دختر معمولی بیاد و برای گذاشتن شو و اینا هماهنگ کنیم حسابی خوابم برده بود ک زنگ در ب صدا در اومد! در را ک باز کردم رفتم تا پتوی روی کاناپه را جمع کنم و خانه را مرتب کنم و برعکس شلوارک کوتاهی ک تنم...
-
شب تولد من
شنبه 26 مردادماه سال 1392 08:34
مشترک گرامی: تولدت مبارک! همراه اول، همراه لحظه های خوش شما تشکر نوشت: ممنون بایت همه تبریکایی ک برام نوشتید . . . خیلی چسبید
-
هوس
چهارشنبه 23 مردادماه سال 1392 09:26
ب هوس افتاده ام آنقدر ک دلم می خواهد بروم آن حلقه ی ملعون از آن ازدواج کوفتی نافرجام را از کمدی ک رویش چها تا قفل دارد برداردم و بچپانم تو انگش دوم از دست چپم و صد بار از خواب بیدار شوم و انگشت هایم باد کرده باشد و حلقه تنگ تر شود بر آغوش انگشت آن چونان که نتوانم حتا قلفتی دمش را بگیرم و بکشمش بیرون هوس کرده ام هوس...
-
محیا
سهشنبه 22 مردادماه سال 1392 11:34
- : هی عکس پروانه می فرسته +: جواب ندادم -: میگه نفسم بند اومد از بس صدات کردم چرا جواب نمیدی؟
-
در احوالات یک گوشی اندروید
یکشنبه 20 مردادماه سال 1392 08:52
1- تو اپلیکسشن بازی های موبایل، فقط با ساب وی بازی میکنم و عاشق سرعت و هیجانش هستم و تا الان علاه بر خریدن سه چهار تایی از شخصیت های بازی بالغ بر شصت هزار تایی هم سکه جمع کرده بودم و مردد بودم بین خریدن شخصیت هشتاد هزار تایی و شصت هزارتایی بعد این وسط مسط ها پنج دقیقه این گوشی از دست من خارج شده کلا حداکثر شیش دقیقه ک...
-
روز نوشت
سهشنبه 15 مردادماه سال 1392 10:26
ناخن هایم را یکی یکی لاک شبرنگ زده ام. آقا اسد، نگهبان شرکت هم مثل من، نارنجی را بیشتر از بقیه رنگ ها دوست دارد و تنها انگشت باقی مانده را هم نارنجی میکنم سر کارهای شرکت با گلادیاتور خون خوار درگیرم و بکش بکش داریم او میکشد من میکشم برای طراح و گرافیست آگهی داده اند و ادم هایی که می آیند را گاهی می بینم یکیشان را...
-
چرا اخه
شنبه 12 مردادماه سال 1392 10:44
یکی از بزرگترین نعمت های خدا اینه که وقتی حالت خوش نیست بدونی چته؟!
-
در مثل جای هیچ مناقشه نیست
شنبه 12 مردادماه سال 1392 10:17
وقتی کامنت دونی رو میبندی و خصوصی میزارن برات مثه اینه ک یائسه شدی اما یهو بهت میگن حامله ای
-
عذر تقصیر
شنبه 12 مردادماه سال 1392 08:56
سلام خدای عزیز امسال ماه رمضان تصمیم داشتم همه ورزه هایم را بگیرم، به جون خودم راست میگم. بعد ب اینجای قصه ک رسیده حالا نمی دونم ایمانم به فنا رفته یا نه روزه گرفتن خیلی سخت شده؟
-
شما ک دستت سبکه این یکی جعبه رو هم طراحی کن!
دوشنبه 7 مردادماه سال 1392 08:51
اطلاعاتتو به روز کن نرم افزارهای روز دنیا رو یاد بگیر همیشه سعی کن از آخرین ورژن نرم افزارها استفاده کنی شرت کات ها و کلید های میون بر نرم افزار رو یاد بگیر بین نرم افزار ها لینک ایجاد کن از هر نرم افزاری تو زمینه ای که بهره وریش بهتره استفاده کن از آپشن های جدید برای جلوگیری از کارای تکرری استفاده کن تا در نتیجه...
-
ارامش خیال
یکشنبه 6 مردادماه سال 1392 14:02
هیچ وقت فکر نمیکردم تنها مایه ی ارامش و دل گرمی ام روزی بشود صفر کردن قسط اعم از بانکی و غیر بانکی حقوق مرداد را دیروز واریز کردند و با همه ی حساب ها تا یک ماه دیگر بی حساب میشوم. فقط یک قسط بانک کشاورزی عقب مانده خنده ام میگیرد وقتی به انگیزه های بی مزه ی پول در آوردن فک میکنم ک چی ک قسط بدم؟ اصلا شیک نیست پس انداز...
-
مصائب تایید گرفتن تو کار گرافیک
یکشنبه 6 مردادماه سال 1392 09:47
دارم برای یکی از محصولات شرکتمون یه پوستر طراحی میکنم ، محصول مربوط به یک نوع مکمل غذایی و گیاهی هست، با اب میوه و شیر به صورت یک مکمل مصرف میشه و . . . طرحی که زدم یه میز چوبیه ک روش یه دستمال سفره سفید و یه بشقابه و من یه بسته از محصول خاطی و یه ساشه های داخلشو گذاشتم تو بشقاب و کنارش هم قاشق تا نشون بدم که این که...
-
روز نوشت
شنبه 5 مردادماه سال 1392 21:16
گاهی آدم دلش میخواد دو خط بنویسه حتا شده از دستهایی که موقع عکس گرفتن از خودت ک میشه، خیلی کوتاه ب نظر می رسه ازهوایی ک اندازه گندیدن گرمه از حسی که برای مصداق پیدا کردنش کلمه کم میاری از میخ ته گلوت ک وقتی روزه میگیری حسش میکنی از سندل های قرمز ک با شلوار گشاد از همیشه خوشگل تر میشن از چشم هایی ک آدمو خوشگل میبینن و...
-
موسیقی متن
شنبه 5 مردادماه سال 1392 08:27
صدای کولر صدای تلویزون صدای جیرجیرکی که به دنبال جفتش میگردد صدای ترافیک صدای جوشیدن آب موسیقی متن این روزهای منه تازگی ها کشف کرده ام موسیقی متن باشد همه چیز خوش تر میگذرد، روانم نرم تر میشود و خیالم راحت تر . . .
-
مثل انگلیسی
چهارشنبه 2 مردادماه سال 1392 12:16
میگه اگه یه کاری رو بلد نیستی برو درسشو بده اگه یکم بلدی برو مشاوره اشو بده اگه بلدی برو انجامش بده
-
وقتی زهره ام ترک ترک می شود!
سهشنبه 1 مردادماه سال 1392 08:18
خانه را ک مرتب میکنم و تلوزیرون را جا ب جا میکنم، سه پایه نقاشی و بوم رویش را میگذارم عجالتا وسط حال تا سر فرصت جاب جایش کنم . . . جلو لب تاب که سریال میبینم همان جا خوابم میرد، ساعت یک و نیم با یه صدا که نمی دونم از کجا اومد از خواب پریدم و تو تاریکی فضا یه ادمو دشت هیکلو دیدم که روبروم ایستاده وداره میخره تو تاریکی...
-
ندید بدید
دوشنبه 31 تیرماه سال 1392 11:12
این آقاهه که داره کتاب رو می خونه هی میگه عزیز دلم! خیلی هم خشگل میگه! بعد من برام تازگی داره هی میزنم عقب از اول گوش میدم :)
-
تکنولوژی فکر
دوشنبه 31 تیرماه سال 1392 10:24
دارم کتاب صوتی تکنولوژِی فکر رو گوش میکنم میگه ایمان داشته باش که همه ادما از نه قلبشون دوستت دارن . . . پاوز میشم! آخه میدونی! من پوستم کلفت شده من یاد گرفتم ک منفعت طلبی غلبه میکنه به عشق حالا یا باید کتاب را بی خیال شم یا پوستمو را دوباره نازک کنم . . . لایه بردار سراغ ندارید آیا؟ D:
-
bella ciao
دوشنبه 31 تیرماه سال 1392 08:29
دیروز یه سری به هارد اکسترنال متروکه ام زدم یه اهنگ ایتالیایی توش پیدا کردم بگدریم که هزار بار گوش دادمش هر بار بعد از تموم شدن نمی دونم من بلند شم دست بزنم یا خواننده و گروه نوازندگان دارن کرنش میکنن یه همچین تصوراتی یه همچین اهنگایی
-
راز نهنگ ها
شنبه 29 تیرماه سال 1392 09:25
میگم اسمش چیه، این که نهنگ ها با هم خودکشی میکنن؟! میگه خودکشیه دیگه میگم میدونی رازش چیه؟ میگه حتما اونا هم دلشون گرفته . . .
-
آسیب شناسی یک سری اخمو
چهارشنبه 26 تیرماه سال 1392 14:09
دارم فک میکنم که چرا ناراحتن بعد میگم از دست من نباشه؟ نه بابا ب من چه پس دنبال دلیل می گردم شاید فهمیدن یکی مریضه، منم باید میفهمیدم خوب شاید فهمیده باشن که هیچ صاحب خونه ای دیگه نمیخواد قرارداد خوه شو تمدید کنه، خوب این که غصه نداره، خدا بزرگه شاید فهمیدن یکی داره کار اشتباهی میکنه،نه دلیل نمیشه شاید یکی قسمشون داده...
-
اون قسمت تاریک وجود
سهشنبه 25 تیرماه سال 1392 12:49
چند ماه پیش این رو کشف کردیم بعد دیدم این ترکیب هم خوب مشه تازه یه بار میخواستیم بدعت به خرج بدیم و سنت شکنی کنیم و تو مجله یه دو صفحه ای درباره فواید قلیون و نحوه ی درست کردنش و انواع و اقسام توتون و تنباکو و زغال و فوت و فن هاش بنویسیم و ترکیبات و متعلقات و جزییاتشو بیشتر شرح بدیم که متاسفانه دست تقدیر نزاشت و باعث...
-
فنچک
سهشنبه 25 تیرماه سال 1392 08:47
همون بچه هایی که وقتی ما بزرگ بودیم به دنیا اومدن و ما بغلشون میکردیم و ما براشون ادامس و بستنی میخریدیم و حال میکردن و بعد بهشون ریاضی درس میدادیم و بعد تو فیس بوک کانفرمشون کردیم که برن حال کنن ها . . . همون فنچک ها حالا اومدن شعر عاشقانه ی دلسوخته شیر میکنن به چه عظمت یعنی بزرگ شدن؟ پیر شدیم ها