پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

قبل تر اسم وبلاگم مارگزیده بود و قبل ترش فولان و بهمان و اینا . . . اره من همون پروانه هستم
پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

قبل تر اسم وبلاگم مارگزیده بود و قبل ترش فولان و بهمان و اینا . . . اره من همون پروانه هستم

مخمصه

خود را در چونان مخمصه ای گرفتار کرده ام که هیچ خیالش را نمی کردم،  مبلغ نه چندان کمی که تمام پس انداز و پست دستی و مایه ی خیال جمعی ام در بانک داشتم را گذاشتم سرچیزی شبیه یک بازی،  چیزی شبیه یک گردونه که اگر منفی بیفتد هیچ چیز باقی نخواهد ماند و من با ضرری به غایت عظیم باقی خواهم ماند. 

میدانی،  دلم کار کردن. مبخواهد،  دلم خیلی وقت است که این را میخواسته،  دلم درآمد ثابت و خوبی که بتوانم سرش حساب کنم میخواست،  دلم میخواست غیر ازمادر بودن،  چیزکی باشم، چیزی که آورده ی مالی داشته باشد و هنوز شروع نکرده هزار خیال بافتم که چه ها بخرم و چه ها بکنم و کی را ببرم و کی را نه... 

اما ناگهان کار مجازی تو زرد درآمد،  تو زردکه چه عرض کنم،  ریسکی شد فی الواقع  و دامنه ریسکش آنقدر بزرگ بود که من و اندوخته ام به راحتی در آن گم شدیم و درش بسته شد و ما در آن گم وگور شدیم و آب از آب تکان نخورد و دستم به هیچ کجای محکمی بند نبود که بروم خرش را بچسبم که هی فولانی،  زندگی من را که بردین و هیچی که هیچی؟ 

خلاصه آن میل بزرگ برای چیزی بودن،  گرفتارم کرده است، میل به کاری کردن،  باعث شد در چنین شرایط غیر استیبلی خود را گرفتار کنم و خدا می داند سرانجام کار چه خواهد شد. 

آیا همه چیز با باد خواهد رفت و من دستم به هیچ چیزی نخواهد رسید؟  آیا یک کار واقعی با درآمد واقعی و مجازی پیدا کرده ام؟  

استرس و اضطراب این روزها را خیلی سال است که نچشیده بودم،  راستش شبیه عاشقی کردن های دوره ی نوجوانی است وقتی می دانی عشق تو را به پیش می برد و خدا میداند از کجا سردر خواهی آورد؟ 

نوشتن این یاداشت کمی آرام ترم کرد و امیدوار تر که این گردباد عظیم به آرامی و آسایس ختم بشود اگر چه این پنداشت ساده لوحانه ای است... 

در ضمن پسرک در ماه هفدهم بعد ازتولدش به سر میبرد،  بسیار شیرین و خواستنی و بسیار با نمک شده است.