پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

پاپیون به فرانسه (le papillon)، به معنی پروانه است و فرانسه مهد هنر و اندیشه و من عاشق این هر دو هستم!
پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

پاپیون به فرانسه (le papillon)، به معنی پروانه است و فرانسه مهد هنر و اندیشه و من عاشق این هر دو هستم!

در باب آگاهی


نمی دانم اسمش باور است یا باز آموزی یا کشف؟!

اما تازگی ها شصتم خبر دار شده است که هیچ اتفاقی در کار نیست. همه چیز دسته بندی شده و برنامه ریزی شده و بر اساس قانون و قاعده و با روند مدیریت شده پیش می رود.

ماجرا از آن قرار بود که در غور و تفحص در مجموعه رفتار های هنر معاصر که عنوان کلاسی است که در آن شرکت می کنم کاملا واضح و روشن به این گفتگوی مشترک به عنوان قاعده رسیده ایم که در هر اثر باید مجموعه ای شکل بگیرد که از آن برای ساختن کاری استفاده شده است.

این با باور خیلی ها تضاد دارد که باید اثر هنری بجوشد و غریضی باشد و فولان!
یعنی شما مثل یک طراحی اول بارش فکری انجام می دهی و بعد هم مثل یک دیزاینر از مجموعه ای عکس و تصویر برای استفاده و الهام بهره می گیری و در نتیجه حرف خودت را به نحوی که تنها حرف خودت و نه وابسته به هیچ کدام از عواملی که تو را یاری کرده اند باشد می زنی!

کاش این را زود تر یاد گرفته بودم

اینکه باید مهندسی شده کار کنی!

خوب حقیقت این است که من طرفدار این نگاه بودم که باید یک اتفاق بیفتد در کارت و آن اتفاق هم بعضا دست خودت نیست و ارتباط ناخودآگاه با اثر محسوب میشود . . .

لذا در این یاداشت و در این هنگام تمام قد اعتراف میکنم که اگر قرار است آن اتفاق ازلی هم بیفتد باید آگاهانه بیفتد !
پوف


نقاشی کار جدیدی ست که در همین دوره انجام دادم


تمام تلاشم رو میکنم تا آدم حسابی ها و آرتیست ها و مطالبی که گمون م کنم برام جالبه رو تو اینستا پیدا کنم و فالو کنم  اما نمی دونم چرا باز هوم م پره از عکس های عشوه گرانه و نمک ریختن های بی مزه ی دختری در ینگه دنیا . . .

آره سرد

جریان سیال کلماتی که شفا دهنده هستند . . .

خسته و ملول می باشم.

شاکی

مشوش

درک نشده

معترض

ناکافی

دریافت تیر و نیزه از جهان اطراف

یه حسی مثل توش خودتو کشته بیرونش بقیه رو

دست و پا زدن برای تولید روال جدید و شاد کننده

خواستم کارمند نباشم اما بعد همه چی تهی شد

همه فکر میکنن الان اوضاع خیلی هم خوبه

حرفه ای یعنی کسی که از یه کاری پول در بیاره

گالری ها و گالری دار ها دندان هایشان را در گلوی آدم فرو می کنند و بسیار نامهربان هستند

هیچ کدام از آثار شما قابلیت انتشار ندارند چون در گالری های دولتی تنها سبک کاملا realist واقع گرایانه قابلیت انتشار دارد  و کارهای شما آبستره و فیگوراتیو هستند و بعضا منشوری!

احساس تنهایی و درک نشدگی

احساس هیچ غلطی نکردن

احساس بد

نبودن پول به اندازه کافی و یا شاید قدری بیشتر

حس ترس و استیصال

احساس در امان نماندن از زخم زبان های آدم های فضول

آدم های فضول خیلی زیاد هستند و از طرفی خیلی هم هولناک سوزن هایشان را که روی تو و زندگی و هویت و جزییات زندگی ات گیر کرده را فرو می کنند تو هرچی دم دستشان باشد

این را یاد گرفتم که فضولی کردن در زندگی بقیه از زشت ترین کارهاست

یک سری ادم های از هر قشری نشسته اند دست به سینه و چاقو و قیچی دست گرفته اند و هر چیز و هرکس که اندکی با باورهای آن ها متفاوت باشند را سلاخی میکنند و سیخ می زنند که تو مقبول نیستی و تو فولان و بهمانی و مثل گزینش سازمان های دولتی که از محتوای تو در توی مغزت سوال می کنند تا بدانند چه اندازه در اندود ها و مخمصه های تاریک ذهنت به چه باورهای چنگ می زنی     

پرسیدن و تجسس در چنین باورهایی به گمانم مثل پرسیدن از رنگ لباس زیر است که هیچ دخلی به هیچ کسی در دنیا ندارد چون مال من است

این که دنبال هم فکران و هم مسلک هایی که در این حد متعهد به چیزی باشند به گمانم نشان از لنگیدن امر دیگری دارد