-
لایحه
شنبه 8 مهرماه سال 1391 10:46
پدر خانواده، کارمندی است دون پایه که در یکی از شرکت های دولتی با درآمدی متوسط مشغول به کار است، ریزه میزه و لاغر با رویای داشتن خانواده ای شلوغ. تازه پسر دوم و بچه ی سومش به دنیا امده که چغر ایستاده و میگوید یکی دیگر هم می خواهم. دو پسر و دو دختر که جفت کند جنسش را! دختر بزگش هفت هشت ساله است. ارزوی بزرگ زندگیش این...
-
پاییز بازی
چهارشنبه 5 مهرماه سال 1391 16:30
هوس پاییز بازی کرده ام به یکی گفتم رد شد، آن یکی هم رد کرد... سومی هم حواله ام داد به حضرت عباس عیبی ندارد، خودم تنهایی می روم پاییز بازی میروم روی نیمکت چوبی کنجی که نشان کرده ام لم می دهم بعدش هم میروم یک خرس صورتی می خرم برای خودم و یک کیسه ی آب گرم که پر کند سرمای رختخواب پاییزی ام را برای کلاغ های پارک نان خورد...
-
آقا پلیسه
سهشنبه 4 مهرماه سال 1391 09:47
پلیس سر چهار راه به دختری که در حال عبور از چهار راه است می گوید: ماشـاالله! (با تاکید روی ش) برداشت قانونی: خانوم باید برود به صورت کاملا معتبر و محکمه پسند برای خودش اسفند دود کند برداشت غیرقانوی : وای به روزی که بگندد نمک برداشت دلی: پلیسا هم دل دارن خوب برداشت چشم بصیرتی: حالا خانومه چه شکلی بود؟ برداشت غیرتی:...
-
اون قدیما
دوشنبه 3 مهرماه سال 1391 15:37
اون قدیما وقتی یکی به زنش خیانت می کرد همه تف و لعنش می کردن اون قدیما وقتی یکی زن دوم می شد همه شماتتش می کردن اون قدیما نچ نچ می کردن پشت سر زنایی که هوو بودن اون قدیما خبر شنیدن مردی که دو تا زن داره خیلی خبر داغی بود اون قدیما اگه دختره می فهمید طرف زن داره بعد از هوار و اندی هم که بود انگار که برق گرفته باشدش کات...
-
اون دنیا
دوشنبه 3 مهرماه سال 1391 12:40
آغا ما دیروز رفتن به یک دنیای دیگر را تجربه کردیم. یعنی نرفتیم آن دنیا اما در اسکیل کوچکتر فهمیدیم چه حالی دارد! آسانسور خراب است و برق راه پله ها هم سوخته است که باعث شد پس از طی طریق چهار طبقه گمان کنیم پنج طبقه را پیموده ایم. طبقه ی پنج، طبقه ما است و طبقه ی چهار مالی! طبقه ی چهار پراست از ادم های آشنا و دوست و لب...
-
چقدر هم خود جوش
دوشنبه 3 مهرماه سال 1391 11:25
پریروزها زمزمه هایی بود که اگر مسلمانان در اعتراض به گذاشتن فیلم مستهجنی، توهین کننده به مقدسات مسلیمین روی سایت گوگل و امکان دانلود آن، دو روز سایت ملعون را تحریم کنند ، شرکت نامبرده فلان قدر ضرر می کند! امروز متوجه شدم این اقدام خود جوش را به زور کرده اند تو حلقمان و بعضی سرور ها خودشان با تصمیم فلان شخص ذی صلاح...
-
بعد از اندی
دوشنبه 3 مهرماه سال 1391 09:59
الان دقیقا شانزده روز و سه چهار ساعت است که آن یکی خانه ی ما را قفل و کلید زدند و فیلتر کردند تو چشممان. آن یکی وبلاگ هم بیشتر دردسر بود چه مدیریت و نوشتنش چه کامنت گذاشتنش . . . دیروز که این یکی پیج را آپ کردیم گمان می کردیم همه ی رفقا و دوستانمان در توفان این خانه به آن خانه شدن هایمان پریده اند و تنها مانده ایم . ....
-
:)
یکشنبه 2 مهرماه سال 1391 10:58
یک ایمیل تازه برایم می آید فرستنده : God متن نامه: Hello My Dear
-
کار پروژه ای
یکشنبه 2 مهرماه سال 1391 10:35
در راستای تمدید قرارداد و جور کردن پول پیش برای صاحب خانه ی نازنین، حتی شده از زیر پای یک فیل هزار کیلویی که روی یک برگ اسکناس آبی یا سبز ایستاده باشد، دیشب تا ساعت دو و نیم شب سر کار بودم. کار نشریه بود و باید در اسرع وقت می رفت چاپخانه و تا پیش از مناسبات هفته از چاپخانه در می آمد. کار پروژه ای بود و متعلق به...
-
مخاطب خیالی
یکشنبه 2 مهرماه سال 1391 09:44
غزل برای تو می نویسم غزلکم . . . تو مخاطب من باش تو بغضم باش غزل غزل صدا شو ترانه ی درد های من باش معجون خود ساخته ای از حواءجم غزلک شب هایم شو غزلم
-
فرصت ها
یکشنبه 2 مهرماه سال 1391 09:36
گمان کنم سر این خانه به دوشی ها و ادرس به ادرس کردن ها آنقدر نبوده ام که دیگر بشود گفت شده ام یک بلاگر یه لا غبا که آمار بازدیدش خیلی باشد چند ده نفر است . . . شاید از این فرصت بشود استفاده کرد و هر چی دلمان خواست نوشتیم می دانید . . . دلمان کباب است مصداق همان قلب های قرمر که تیر غیب رفته تو حلقشان و از آن یکی ورشان...
-
ملول
یکشنبه 2 مهرماه سال 1391 08:51
پاییز دل مرا پر از حرف می کند آن یکی وبلاگ نمی گذارد بنویسم اصلا سرعت ندارد کامنت گذاشتن هم کار حضرت فیل است . . . این است که رسیدیم به اینجایی که میبینید