پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

پاپیون به فرانسه (le papillon)، به معنی پروانه است و فرانسه مهد هنر و اندیشه و من عاشق این هر دو هستم!
پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

پاپیون به فرانسه (le papillon)، به معنی پروانه است و فرانسه مهد هنر و اندیشه و من عاشق این هر دو هستم!

کرونا ویروس

ناکارآمدی و استیصال از در و دیوار سیستم می بارد. 

تنها راهی که رسوایی عقب بیفتد این است که اخبار  دست کاری شود. 

اما این بار این ویروس کوفتی شوخی ندارد. 

همه گفتند هست اما سیستم روی یک پا ایستاد که نه! کرونا وارد ایران نشده! به جای آگاهی دادن و قرنطینه ی اشخاصی که احتمال داشت آلوده باشند به هزار دلیل  از سادگی اش گفتند و وجودش را منکر شدند!

.

مراقب خودمان  باشیم و نیروی مردمی و آگاهی عمومی را گسترش دهیم چون غیر از خودمان کسی به فکر ما نیست.

.

این بیماری کنترل می شود اگر  آن را جدی بگیریم و‌کنترل کنیم

.

برای جلوگیری از انتقال ویروس دست هایتان را مرتب با آب و صابون بشوییم

.

تا می توانیم در مجامع عمومی شرکت نکنیم!

.

ترشحات بینی و حلقمان را هنگام صرفه حتا شده با آستین جمع کنیم


گرمی بخوریم ، ورزش کنیم و سیستم ایمنی بدنمان را تقویت کنیم


مهم تر از همه اینکه آن را جدی بگیریم!


یادتان باشد که در همین شرایطی که ما داریم , دولت چین ماسک رو اجباری و قرنطینه ی هزاران نفر رو انجام داده 

ما اینجا هیچ کاری که نمیکنیم یک طرف! آمار ابتلا را هم تحریف میکنیم و به مردم هم می گوییم چیزی نیست! نترسید

کی قرار است رفتار بالغانه را ببینیم؟ همراهی و همدلی را؟


فولان بازیگر محصول تبلیغ میکند و آن یکی هزاران ماسک را احتکار میکند تا گران تر بفروشد. انگار خانواده خودشان در این مملکت نیستند.

.

کرونا جدی است اما قابل کنترل! واکنش مناسب برای کنترل آن همکاری است. اگر مبتلا هستید ماسک بیماری شما را برای انتقال به سایرین کنترل می کند پس حتما ماسک بزنید!

اگر تب دارید و سیستم تنفسی تان تحریک و تضعیف شده احتما ابتلایتان بالاست  و باید دوره بیماری را سپری کنید و مراقب انتقال آن به سایرین باشید !

این ویروس با همراهی همه قابل کنترل است پس آگاه باشید .

.


پ.ن: یک جایی در کتاب #انسان_خردمند  نویسنده  می گوید که مذاهب و تمدن ها تنها برای باقی ماندن و احیای خود نسل های زیادی را به کشتن داده اند تا خود زنده بمانند حالا سیستم حاکم ما هم همین است. مهم نیست چند نفر و چگونه بمیرند. مهم این است که این سیستم اقتدارش را حفظ کند و زنده بماند! حتا اگر از کشته پشته ساخته شود!لذا در این اوضاع و احوال کلاه خود را سفت بگیرید که باد نبرد چون شما و جان بی ارزشتان هیچ محلی از اعراب ندارد   


نمی دونم چی به بچه م بگم . . .

داشتم با خمیر کاغذ و مجسمه هایی که نصفه کاره مانده بودند سر و کله می زدم و چیزکی به یکی شان اضافه و از آن یکی کم می کردم. تلفن خانه زنگ خورد. اصولا  وقتی تلفن خانه صدا کند به دو معناست. یا از طبقه پایین و حاج خانوم است (جدیدا فهمیده ام بنده خدا هیچ خوشش نمی آید این طوری صدایش کنم و خانوم " ز"  بیشتر خوشحالش میکند  و قشنگ ترم هست) یا هم امیر (آقای دوست پسر ) و بقیه کسانی که ممکن است در طول روز با هم حرف بزنیم قطعا  به موبایلم زنگ می زنند.

تلفن را برداشتم و حجم مطالبه گری و صداقت پشت گوشی شوکه ام کرد.آن ور خط پیرزن مستاصل و صاف و ساده ای بود که صادقانه می پرسید حالا من باید چه کار کنم؟ پسرم از من پرسیده که چه کار کنم و من نمی دانستم چی جوابش را بدهم

اصلا نگفت که شما کی هستی و یا من کی هستم و چی  و کی و برای چی زنگ زده ام. فقط بدون لحظه ای فوت وقت مساله ای را که مضطربش کرده بود تعریف کرد و گفت من نمیدانم باید چه کار کنم و من زبانم نچرخید بگویم خانوم کی را گرفته ای؟ و اشتباه است . . . فقط سعی کردم با او همدلی کنم و بهترین راه حلی که به ذهنم می رسد را برایش شرح و توضیح بدم.

بعد از حدود نیم ساعتی که حرف زدیم و تقریبا آرام شد بدون هیچ کلمه ی اضافه ی دیگری خداحافظی و قطع کرد و رفت پی کارش.

تقریبا مثل تو فیلم ها بود و در تمام مدتی که داشتیم حرف می زدیم به خودم می گفتم باید بگویم خانم اشتباهی این شماره را گرفته ای اما نگفتم و جایش با هم حرف زدیم و تا توانستم التیامش دادم و سعی کردم برای رویارویی بهتر با مساله ای که نگرانش کرده بود تشویقش کنم

وقتی تلفن را قطع کرد بسیار زیاد شوکه و مبهوت بودم و نمی دانستم چطور همچین اتفاقی افتاده!

بعد با خودم فکر کردم کاش سیستمی وجود داشت که همین طور به یک شماره ای زنگ می زدی و بدون اینکه هیچ کدام از طرفین آن دیگری را بشناسد و یا بخواهد که بشناسد حرف بزنند و خود را سبک کنند.

حال خیلی هایمان بد است

بقیه هایی که خیال می کنند خوب هستند هم یک روزی شاید بالاخره متوجه بشونو که چطور شست و شوی مغری همه چیزشان را قراردادی  منوط به اتفاقاتی که در آن دخیل نیستند می کند. پس بیاین هم دیگه رو التیام بدیم

مثل سگا که هم رو می لیسن تا حال اون یکی خوب شه. بیاین همدگه رو گوش بدیم . . .