پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

قبل تر اسم وبلاگم مارگزیده بود و قبل ترش فولان و بهمان و اینا . . . اره من همون پروانه هستم
پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

قبل تر اسم وبلاگم مارگزیده بود و قبل ترش فولان و بهمان و اینا . . . اره من همون پروانه هستم

نردبان

باز آمده ام پایین.

 انگار که زندگی نردبانی است که تمام اوقاتم را بین پله هایش بالا و پایین رفته ام. بالا که می روم می توانم از دیوار همسایه گل های قشنگی ببینم، بوته های بزرگ رزماری به گل نشسته و دشت شقایق های وحشی از سوی دیگری پیداست، آفتاب می تابد و آهو به بچه اش شیر می دهد و انعکاس سنگ روی آب می رقصد و سنگ در آب فرو می قلطد و پایین می رود و دایره دایره دایره موج میسازد.

 پله های میانی طعم قرمه سبزی و کشک و آب دادن به گلدان ها را دارد، گاهی خیلی خوب جا می افتد و می چسبد و گاهی طوری بی قاعده و احمقانه می شود که دلم می خواهد بریزمش تو آشغالی.

پله های پایین اما هیچ جای خوبی نیست.

یاد بچگی های زخم خورده ام می افتم که معلم هایی بودند که نامهربان بودند و لباسی که نباید پاره میشد و شده بود و هیچ کس دوستت نداشت و مفت آویزان بود و هیچ دوستی هم نداشتی  و این آخری دردش به واقع از همه چیز بیشتر است.

پله های پایین نردبان آنقدر جای بدی است که همه چیز و همه کس را مقصر می دانم که چرا آنجا، آن جای خیلی تاریک، رهایم کرده اند و به دادم نمی رسند و دستم را نمی گیرند که بیرون بیایم و خوب می دانم که خودم باید بالا بیایم.

امروز، نردبان من خشک و بی رمق به دیوار گلی تکیه زده که روی پله ی اولش نشسته ام و پاهایم روی زمین تاب می خورد و هیچ اشتیاقی مرا به بالا هدایت نمی کند . . . تا کی باشد که سر از گریبان بیرون بکشم و بوی یاس مرا با خود بالا ببرد، نمی دانم؟

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد