ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
داشتم سام را می خواباندم، ناگهان یادم آمد
ده سال پیش وقتی دندان پزشک داشت روی دندان هایم کار میکرد و بین حرف هایش گفت عمر این ترمیم ها موقت است و ده سال بیشتر عمر نمی کند، طوری به حرفش گوش دادم، انگار که ده سال بعد، هرگز از راه نخواهد رسید و تا وقتش برسد، هزاران سال وقت دارم.
دختر ده سال پیش را مجسم میکنم که چه شکلی بود، هفته ای سه روز باشگاه میرفت و با برنامه ی مرتب نزد دندانپزشک می آمد، باریک و ترکه ای بود، از رابطه اما سهمی نداشت و در خانه ی بسیار بزرگ و خوشگلش تنهایی سر میکرد، با ماهی ها و گیاهان و نور هم صحبت بود و روی شال و کیف و کفش نقاشی میکرد و می فروخت و تازه موفق شده بود خانه ی کوچکی بخرد.
چقدر زندگی شکل دیگری بود، چقدر آدم عوض میشود...
اینجا که ایستاده ام اما دندان هایم به صدا در آمده و هیچ حالشان خوب نیست و باید دوباره برنامه ی دندانپزشکی را آغاز کنم.
کودک تقریبا دو ساله ای دارم که همه زمان و جانم را برایش میگذارم و از معاشرت با او از تمام جهان لذت بیشتری می برم، بینهابت بار با او شیرین ترین لحظه های زندگیم را چشیده ام و سیراب شده ام از شهد و شکر و نبات و....
کار درست درمانی ندارم، با یک بار تجربه ی سزارین هنوز هم جزو باریک تنان محسوب میشوم و این مایه ی سرخوشی ام میشود.
درگیر افسردگی و بیماری هستم البته
دوباره سرما خورده ام و انقدر این سرما خوردگی ها طولانی میشود که دیگر از همه چیز ناامید و تاریکم کرده است، بهتر میشوم، سام سرما میخورد، او که بهتر میشود، یار سرما میخورد و وقتی او بهتر میشود من دوباره سرما خورده ام و این سیکل معیوب همین طور ادامه پیدا میکند.
دکتر اخری برایم آزمایش خون مفصلی نوشت تا چک کند چرا هی سرما میخورم اما هنوز فرصت نکرده ام انجامش بدهم
از خودم می پرسم چطور بود؟ راضی هستی؟ زندگی با کیفیتی بود؟
منم هروقت به تاریخهای اعتبار روی مدارکم نگاه می کنم فکر میکنم تا اون موقع اصلا تو این دنیا هستم
و همیشه یکی دونفر سرماخورده تو هر خونهای بود.
عزیزم نگران نباش سرماخوردگیهای اینجوری امسال توی همه خانوادهها بود یعنی اولین نفر هر سیکل هنوز به آخر نرسیده دوباره سرما میخورد
چه جالب
نگاهت رو عینا می فهمم شاید جون
اره گویا اپیدمیه این انتقال ویروس
سلام عزیزم سال نوتون مبارک، شادی هاتون بیشتر ان شاءالله


سلام سمیرای عزیز


سال نوی شما مبارک
سلام
من هنوز هر وقت چشمم به نام پروا نه در لیست پیوندهای وبلاگ میفتاد و گاهی به اینجا سر میزدم هنوز در ذهنم همان پروانه ای بود که از آن گفتی. اما چقدر تغییرات اتفاق افتاده، جز نیاز دوباره برای به داد دندان رسیدن و سرماخوردگی ها همگی شیرین و خوب بودند و پاسخ به سوال آخر هم سام قطعا ثابت کرده است که به هر شکلی بوده ارزشش را داشته است.
راستی سال نو هم مبارک
سلام مهرداد عزیز
سرت سلامت و سال نوت مبارک
سلام
اینجا را تازه پیدا کردم ، فکر میکردم دیگر فقط در تلگرام هستید
پست شکنجه گر که تو باشی را خواندم
یاد شکنجه خودم افتادم
همسرم پس از یک دوره کوتاه مبارزه با سرطان ، در روز عید نوروز امسال درگذشت
که نوشش به نیش اندر است و ... !
هنوز داغم ، تازه دارم کم کم سرد میشوم
تازه درد دارد شروع میشود
هنوز باورم نمیشود
آخخخخخ
هیچی نمیشه گفت فقط کاش می تونستم آروم دستمو بزرام رو شونه ت و بگم
آروم باش زن
زندگی هنوز ادامه داره
و پر از سختی هاست
و های های های های های اشک بریزم
نوشته های ده سال پیشتان را یادم است. خانه پر نور و پرگل را یادم هست...
)
باریک تنان را دوست داشتم
آزمایش را حتما انجام بدهید که خیالتان جمع شود که چیزی نیست
کودک را ببوسید(البته اگر علائم سرماخوردگی ندارید
قربان شکلتان بشوم حکیم بانو جان
لطف دارین
ممنون
ببخشید
یادم اومد که من هیچوقت در مورد
جنسیت خودم چیزی نگفتم، دلیلی هم نداشت
همسرم یعنی مینو خانم درگذشتند
البته فرقی هم نمی کنه
الان میتونید بگید :
آروم باش مرد
زندگی هنوز ادامه داره
و پر از سختی هاست ...
دقیقا همین طوره. . . آروم باش مرد
آروم باش