ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
خوب خنده دار است که اینقدر مهم باشد که حرص بخوری یا حتا همین نوشتنش هم خالی از لب و دندان گزیدن نیست.
ماجرا از این قرار است من لباس فرم شرکت را تن کردم. مانتوی گرم و سنگینی است که بعد از صرف چای حتما باید بروی جلوی کولر بایستی تا خیس عرق نشوی این قصه چند باری در طول روز تکرار میشود.
شلوار کرپ را تا کردم گذاشتم تو طاقچه و دکمه طلایی های سردست و اپل مانتو و همچنین ردیف دکمه های مخفی ای که تا بیخ مانتو کاشته شده بود،کندم . ماحصلش شد چیزی که می توانم بگذارمش شرکت و وقتی می رسم بروم مانتویم را بکنم و آن عامل مجاز کننده را بکشم به تنم در برابر بینهایت نگاه کاوشگر که وقتی نگاهت می کنند دنبال رد خالی دکمه ها یا باقی قضیه هستند.
در نهایت تاسف و تاثر دیروز متوجه موج جدیدی در شرکت شدم که تکان دهنده تر از حرکت پوشیدن لباس فرم اجباری بود.
دوستان و آشنایان و همکارانی که غالبا در بخش های اداری مشغول فعالیت هستند رفته بودند و برای خودشان مقنعه های کرپ هم خریده بودند. یکی شان که عقب مانده بود هم سپرده بود آن یکی برایش بخرد یا اگر نشد با پیک برایش ارسال کنند که خدایی نکرده لحظه ای از این فیض عظیم بی نسیب نمانند.
مورد هایی هم بود که مقنعه های خط دار که خط طلایی مفصلی رویش نقش بسته بود مشاهده کردم که کم مانده بود قالب تهی کنم از این حجم دگر باشیدگی!
البته این من بودم که به بوته ی نقد می رفتم که چرااا شلوار کرپ خوشکل ست نامبرده را گذاشته ام کنار و جایش جین پوشیده ام و یا چرا مقنعه ی بور و سیاه معمولی ای که همیشه چانه اش جایی است که نباید باشد را می پوشم وقتی این مقنعه های کرپ نازنین به اندازه ی کافی مشکی هستند و مجموعه ی لباس های مشکی با وجود همچین مقنعه ای درخشش بیشتری دارد و . . .
نه اینکه تعجب کرده باشم اما درکش و پذیرشش سخت بود.
برای توضیح بیشتر و تنویر افکار عمومی خوب است عرض کنم که این مقنعه های کوفتی ای که از آن ها یاد می کنم غالبا چیزهایی است که مجری های شبکه پنج وقتی خبر می خوانند سر می کنند و از بلندی هم می شود رفت زیرش قایم شد و از سایر مختصاتش این است که می افتد کف سر ادم و می چسبد و . . . در واقع بی قواره ترین مقنعه ای است که من می توانم از آن یاد کنم!
خوب تا اینجا و تا مواجهه با دخترکانی که لباسی که به زور تنشان کرده بودند را سفت در آغوش گرفته بودند و همه اش را با همه مختصاتش پذیرا بودند روبرو شده بودم
و بعدترش دخترکانی که رفتند و برای این مجموعه ی رقت انگیز اکسسوری رقت انگیز تری هم خریدند که مجموعه را از منتها درجات نحسی ای که می شد در نظر گرفت نحس تر هم کرد!
و بعدش هم در وحله ی آخر با کسانی روبرو شدم که برایشان بسیار عجیب و باور ناپذیر بود که کسانی در این شرکت هستند که با لباس خودشان می آیند شرکت و می روند در سرویس بهداشتی که تنها جایی است که دوربین ندارد و لباسشان را عوض می کنند و لباس فرم را با تغییرات نامبرده می پوشند.
این مرحله ی آخر از سایر قسمت ها برایم مبهوت کننده تر بود
این دخترکانی که از آنها می نویسم همه شان جوان و زیبا و با طراوت هستند و می توانند خوشحال و شاد و شنگول هم باشند، اما یک طوری مغمومانه در دامی که انگار هیچ مفری از آن نیست گیر افتاده اند و نه حال فرار از آن را دارند و نه انگیزه اش را
راستش کمی احساس خطر کردم. یعنی این جماعت صبح از خانه بیرون می آیند هیچ برایشان مهم نیست که چی بپوشند؟ بروند سر کمد لباس هایشان و دلشان بخواهد امروز را رنگی تن کنند یا ساده یا اسپرت یا هر چی.
این که ادم حوصله ی ست کردن و لباس مناسب پوشیدن را نداشته باشد قابل درک است اما این که تصور این که کسی هر روز همچین کار میکند را نتوانند تاب بیاروند ترسناک است
این تفاوت فاحش مثل دره ای است که هر آن هر کدام از طرفین ممکن است بیفتند داخلش!
ترسناک است چون خیال خامی است که همه میل دارند خوب باشند و خوب تر و زور را تاب نمی آورند و یا حتا همین قدری که بدانند و اعتراض کنند که چرا فقط خانم ها ملزم به استفاده از همچین پوششی هستند؟ یا چرا به جای اینکه بخواهند شیک تر و مرتب تر باشند می روند آن مقنعه های فاجعه تر را هم خریدند؟
دلم می خواست جای این قصه ها وقتی می رفتم طبقه بالا تا غذایم را در ماکروفر آشپزخانه گرم کنم دختر های واحد فروش را می دیدم که یکی شان شال قرمز دور مقنعه ی نخی اش گرد کرده دور گردنش یا آن یکی شلوار جین یخی اش را ست کرده بود با مانتوی مشکی و یا هر چیز دیگری که کمی دلگرم کننده تر باشد
از اینکه خیلی با تعجب نگاهم کنند و بپرسند واقعا هر روز میایی تا اینجا و بعد لباست را عوض می کنی؟
چون زندگی کارمندی و انجام کار روتین موجب کسالت میشه، خداییش شما خیلی حال دارین و احتمالا بعد از چند وقت کوتاه میاین که انقدر خودتونو به زحمت بندازید برای مناسب لباس پوشیدن
من حتی بعضی از روزها دلم میخواد دانشگاه فرم بده بپوشیم انقدر که هر روز سر چی بپوشم که حراست گیر نده و خنک و راحت و کوله پذیر باشه اذیت میشم، اونجوری حداقل همه زشت و بد لباسیم، اون دخترای جوان و شاد هم احتمالا بعد از محیط کار خوش لباس و شادن
امیدوارم بتونی یه لباس فرم هم پیدا کنی برای دانشگاه
حل شه مشکلات
مثه روپوش مدرسه
روزتون پر از رنگهاى قشنگ، پر از خبرهاى خوب، سرشار از انرژى مثبت و یه عالمه لبخند خیلی افتخار میدید پیش من هم بیاین
96518
اینها را که خواندم یاد خودمان افتادم که صد سال است دیگر بهمان لباس فرم نداده اند اما ابلاغ کردند مانتو مشکی یا سورمه ای و مقنعه و شلوار همرنگ بپوشید
مقنعه زیر سینه باشد و مانتو زیر زانو و آزاد! شلوار جین هم ممنوع!!
ما همه مان زنهایی هستیم که هیچوقت توی آینه ی دستشویی اداره خودمان را دوست نداشته ایم
البته که من قانون شکن ترین هستم! بیشترین توبیخ پوشش را به من داده اند تا امروز!!
دمت گرم
اخه اینجا اداره خصوصیه
دولتی بود من می تونستم درک کنم قدری
وهله
وحله غلطه
خودشیرینی را هم درک نمیکنم
خودشیرینی نیست به نظرم
خصوصی وابسته از دولتی قد بار بدتره
اخ اخ اخ
شما نویسنده هستید یا گرافیست؟

خیلی خوب روایت میکنید.
دوست گرامی چه توقعاتی از ما دارید؟ !
ما همان مردمی همیشه غرزنی هستیم که در زمان شکنجه برای در صف منتظر نشدن اعتراض میکنیم که تعدادش را زیاد کنید تا معطل نشویم!!
تعداد شکنجه گر ها رو زیاد کنن؟!
وای من
ممنون بابت تعریفت
سلام
یه سوال داشتم
اگر کارمند یه شرکت صاحب نام و بزرگ و شناخته شده هم بودید از اینکه لباس فرم تنتون باشه ناراحت بودید و دیگرانی که سلیقه شون شاید با شما فرق کنه رو با این کلمات خطاب می کردید؟
چون راستش من به شخصه مزیت خاصی در مقنعه کج به نسبت دیگر مقنعه ها نمیبینم و درک نمیکنم چرا شما که تغییرات دلخواهتون رو در لباس داده اید باز نسبت به بقیه دید خصمانه دارید و از بالا نگاهشون میکنید.
سلام نوشا جان
خصمانه؟ از بالا؟ مقنعه ی کج مزینی نداره البته منظور من راحت بودنه صرفا!تو راحت بودن هم مزیتی نمی بینی؟
من با اصل فرم پوشیدن مشکل دارم و به نظرم هیچ کس هیچ جا حق نداره برای لباس تن من انتخابی داشته باشه مگر اینکه در حد یه ارم یا بجت لوگو رو سینه م بزنم. این چیزیه که با میل و رغبت انجامش میدم نه بیشتر
عزیزم
یه بار دیگه کامنت تو بخون.پست م خصمانه است یا نوشته ی چند خطی تو؟
سوال بزرگ من این بود که چرا تاب نمی آورند کسی نخواهد فرم بپوشد؟!
والا در اینکه من می پذیرم که فرم اجباری است و باید پوشید حتا تا جایی که بروم رویش نقاشی کنم را در پستم نوشته ام
کوچک باشد یا برگ
یا متوسط
واقعا هر روز میری تا اونجا و بعد لباست را عوض می کنی؟!
اوهوم
مثه کارگرا
مجبورت میکنن
عوضی هایی که نمیزارن خودت باشی
و یه حس پوچی از اینکه خودت نیستی
چون به کارت نیاز داری
چون دیگه خسته شدی از مبارزه کردن با این نقش بازی و ذوب میش و بی هویت میری توی گنداب بقیه
خیلی درد داره
خیلی
همین فاصله ای که می افته بی خودت با خودت
این وحشتناکه
من که این نبودم
بعد حس کنی هیچی نیستی
اینو نمی خوام حس کنمش
سلام
خب میخوام اعتراف کنم!من لباس فرم میپوشم در شرکتی خصوصی که پوششی اجباری تعریف نکرده.چرا؟به یک دلیل شاید ساده!پول! بله پول.
لباس فرم تحفه یادگاری از محل کار قبلی هست که برای حضور در جلسات رسمی بایستی تن میکردیم و خب با کمی سرکشی رنگ طوسی روشن رو انتخاب کردیم.
و حالا الان چرا؟ چون برای من که وسواس مرتب پوشیدن و تمیزی دارم چروک مانتو عین کابوس هست و مسیر 2ساعته مترو تو اوج شلوغی هر پارچه ای رو با هر میزان اتو و پرس چروک میکنه! و خب پارچه مقاوم فرم ازین قاعده مستثنی هست.
و البته مقاوم در شست و شو.نتیجه حاصله میشه عمر بیشتر و صرف هزینه کمتر در وانفسا حقوق های عقب افتاده!
هرچند دیروز به نازنین دوستی میگفتم دلم رنگ میخواد!
این بود انشا ما در باب چرا لباس فرم میپوشم!
سلام الف عزیزم

من کاملا بهت حق می دم و هیچ بعید نمی دونم این لباسی که الان این طور برام یخته رو یه روز خودم تن نکنم برم شرکت جدید
البته لباس ما زیاد مقاوم نیست
همه جاش چسبی بودذ لامصبببب
تا شستن بچه ها باز شد لایه هاش ریخت بیرون
من تو دفتر روزنامه کار میکردم حتما میدونی روزنامه ها به لباس پوشیدن خیلی کار ندارن مخصوصا اگه خصوصی باشن .هر روز یه لباس انتخاب میکردم اتوش میکردم که چروک نباشه و برام مهم بود که مرتب باشم.بعد چند سال رفتم یه جای دولتی.مجبور بودم مانتو بلند و گشاد و مقنعه بلند که یه تار مو هم ازش بیرون نباشه بپوشم.که البته نتیجه خوبی هم نداشت و یکی دو سایز چاق شدم چون مانتو گشاد بود برام
اخ اخ این که میگیو هستم کاملا
لباس فرم هم همین طوره
چون می خوای راحت باشی یه سایز بزرگ می گیری و اون وقته که جای خالی رو خودت پرش می کنی
و میشه مصیبت
سایزتو برگردون به همون روزا ساناز جونم
نکته جالب این پست براى من مبهوت شدن از رفتارجمعى دیگران بود.چون ملت معمولا من رو هم مبهوت مى کنن،کاملا موضوع رو درک مى کنم.
اخ خدا چه خوبه ادم خواننده ها و رفقایی داشته باشه که درک کنن چیزی رو که نوشته
سلام
من از تعجب همکارتون تعجب میکنم! چه اشکالی داره آدم هر روز اول وقت لباس کارش رو تنش کنه؟ چرا فکر می کنند لازمه آدم با لباس کارش بره اینور و اونور؟!
منهم هر روز در شروع ساعت کار باید لباس و کفشم رو عوض کنم و برای رعایت اصول GMP کلاه سرم کنم تا موها پوشانده بشن. یعنی بنظر این همکاران بنده باید با همان کفشهای ایمنی و روپوش سفید و کلاه برم اینور اونور؟!!
خدا صبرت بده دختر جان
اخ خدا خیرت بده شیرین جان
دقیقا قابل مقایسه س
من که می گم صب به صب مثله کارگرای معدن میرم لباس عوض می کنم
سلام پروانه جان
حالا این شرکت به کاربلدی ، سواد و راندمان کارهای کارمندانش هم مثل لباسشون اهمیت میده
هعی
کاش میشد که اون مهم تر باشه
سلام پروانه جون
به نظرم فرم پوشیدن چیز بدی نیست. البته این که فقط برای خانمها باشه بده ، ولی یه شرکت می تونه انتخاب کنه که دوست دارم پرسنلم این فرم لباس رو داشته باشن و پرسنل هم می تونهه شرایط رو بپذیره یا اینکه کلا نپذیره و دنبال جایی با شرایط دلخواه باشه (البته این هم مهمه که در ابتدای قرارداد باید شرایط ذکر بشه نه وسط قرارداد). مثلا شرکت گوگول ، پرسنلی که سال اولی هست که وارد اونجا شدن باید یه کلاه رنگی ذارن سرشون و این مشخصه ی کارمند سال اولی گوگل هست. سال دومی ها باید یه تیشرت با آرم خاص بپوشن ، سال سومی ها ....
یا مثلا در سطوح پایین تر ، آرایشگاه ها (جاهای معتبر توی کشورهای مختلف حتی ایران) اینها هم فرم خاص دارن ، کسایی که میک آپ می کنن بلوز سفید و دامن کوتاه مشکی ، اونهایی که کوتاه می کنن بلوز سفید و شلوار مشکی و ...
این چیز بدی نیست اصلا. اما فرم انتخابی باید مناسب و به نظر بیشتر پرسنل خوشگل باشه که اگر نبود حق دارید که لباستونو برای سر کار بودن عوض کنین
شیوا جان
من میدونم فرم چیه
و خوبه یا خوب نیست
این نوشته ی شخص من و حس شخصیم نسبت به لباس فرم هست که فکر نکنم تو هیچ قانون و تبصره ای بگنجه
چون حس منه
من اینی که هستم
برم میاد کسی برام تعیین تکلیف کنه چی تنم کنم
چون به نظرم انتخاب لباس جزو حریم شخصیمه و کسی بهتره توش دخالت نکنه
البته که اینتخاب این لباس بنا بر عرف فضاست
سلام چه فکر خوبی
چی؟
البته یه قانون هم تو شرکت ما هست که حتی اجازه نمیدن بدون لباس فرم ورود و خروج بزنی. یعنی باید لباس فرم رو حتما از خونه بپوشی.
خیلی سخت گیرانه ست به نظرم