ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
تقاطع جلال آل احمد و کارگر شمالی . . . روی پل زیرگذر نیمه ساز،دور یک آتش بزرگ که کارگران ساختمانی روشن کرده اند،سرانجام همه ی عکس و فیلم های عروسی را سوزاندم.
حتی خود خودم را
فکر میکردم جزیی از زندگیم است و نیازی نیست که نابود شود
اما خاطره هایی هست که یادآوریشان هم تیغ دار است
دلم سوخت . . .
برای عکس هایی که باید می سوختند و خاکستر می شدند، وقتی می توانستند در آلبوم های شکیل و زیبا سال های سال خوش بیارمند و عمری یادآور روزهای خوش شوند
کار خیلی سختی بوده...خیلی
ولی راحت شدی.به نظرم روح و روانت داره اماده میشه برای یه زندگی جدید و حتما سرشار از عشق
خیانت .... به نظر من بعضی از آدما لیاقت لطف خدا رو ندارن که خیانت می کنن ، پری جان برادر منم 2سال پیش خانمش بهش خیانت کرد و بعد از کشمکش اساسی جدا شدن حالتُ درک می کنم چون از نزدیک با این شرایط درگیر بودیم . امیدوارم بهترین ها برات اتفاق بیفته ....
ممنون مهشید جان
موفق باشی
چرا من دیر تو رو پیدا کردم؟
چقدر افسوس میخورم که خواننده ی قدیمت نیستم
ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است
سلام. خوب کردی همه رو با هم سوزوندی.خواهر من دلش نیامد تکی های خودشو از بین ببره.حالا همون شده سوهان روحش.ولی یک کار باحال کرد.رو شاسی عکسش پروژه پایان نامه شو زد.انتقام از کسی که میخواست ترم اخر نذاره بره دانشگاه.
هیچی نباید بمونه ازش . . . حتا خودت تو اون موقعیت
تعجب چرا خب؟حرف بدی زدم؟لیاقت نداشت که رفت سراغ یکی دیگه....
اشتباه لپی بوده
خوشحالم که هیچ عکس و فیلمی نبود که بسوزانم
اما کاش با سوزاندن عکس خاطره ها پاک میشد!
شادیهایمان لاکی سفید بر سیاهی های گذشته مان خواهند بود.
دقت کن از این به بعد املای زندگی را بدون غلط بنویسی تا تکرار رنگ سفید لاک نوشته ات را نافرم و بد ریخت نکنه!
حتما این کار رو می کنم
ممنون عزیزم
چه کار خوبی کردی پرنیان عزیزبا اینکه سخت و درد آوره.مردم ولایت ما یه مثلی دارن که میگه جای سوخته سبزه.وقتی خاطرات کهنه رو دور ریختی جا برای رویدادهای جدید خالی میشه به امید خدا.
از خواننده های قدیمیت هستم و خیلی دوست دارم.
هر روز از مسیری که گفتی رد می شم، اتفاقا اون پلا رو چون ترافیکه منو کم کرده بود دوست داشتم،
دیروز اما همش به یادت می افتادم.
ولی خوب کردی......
ممنون دوست بی اسم و عزیز
من خواننده قدیمیت بودم. از اون زمانی که هنوز وبلاگت خیلی بازدید کننده نداشت.کاملا می دونم چی می گی. باید رو به جلو حرکت کرد.
ممنون دوست عزیز
:)
خوشبحالت که انقدر قوی هستی
تصمیمت شجاعانه بود وقتی از خودش دل کندی دیگه عکسش به چه دردی می خورد
از انجاییکه موقعیت من و تو مشابه ! خوب درکت میکنم کار خوبی کردی به امید روزهای طلایی
ممنون
روزهای خوب تر برای همه
همین که به این جا رسیدی که عکس ها رو بسوزونی خودش یعنی این که وقتش بود و باید این کار رو می کردی
می دونم و امیدوارم عکس هایی بگیری با چشمانی از لبخند لبریز، عکس هایی که سال های سال تو آلبوم های شکیل و زیبا جا خوش کنند
ممنون ستاره جانم
دیدم یه بوی سوختگی تو خوابگاه میاد؟ کار شما بود پس.
کوی؟
عزیزکم ... عزیزک قوی من ... خوشحالم که اینقدر قدرت داشتی که حتی ردپایی از خاطرات رو هم نذاری بمونه امیدوارم یه روزی ببینی که هیچی از اون خاطرات حتی روزهای شیرینش!! یادت نمونده انقدر خوش باشی که یاد هیچکس آزارت نده ...
ممنونم عزیزم....:)
عزیز نمیدونم چرا وبلاگ من تو لیست شما اصلا نیست !!! ببخش چون گفته بودین لینک کردین کنجکاو شدم . ممنون .
تو لیست ریدر من هست. نمی دونم مشکل چیه
به نظر منم هم در بهترین وقت کاری رو که باید انجام میدادی انجام دادی اگه زودتر انجام میدادی نشونه یه عمل از روی تصمصم آنی بود که ممکن هم بود بشیمون بشی و دلت دوباره بخواد ببینیشون ولی الان نشونه ورود به یه مرحله دیگه ای از زندگی و نشونه امیده.تبریک میگم.
ممنون دوستم
khoob kari kardi soozoondishoon
...
ولی من فک میکنم ، مگه به عکس و فیلمه؟ آدم میتونه نگاشون نکنه. با این دل سوخته چکار میشه کرد؟
به قول اون دوست که گفته بعضی وقتا بدون جدا شدن هم باید همین کار رو کرد.
دل سوخته است که آیینه دقه و همیشه همراه آدمه!
هر کسی را چیزی آرام میکنه امیدوارم این کار دلت رو آروم کرده باشه و لحظه های خوبی در انتظارت باشه.
در انتظار شما هم
اگراینجوری حس بهتری داری چه خوب که سوزوندیشون...
دور ریختنی رو باید ریخت و رفت
خیلی کار خوبی کردی
امیدوارم خاطرات تلخت هم کم رنگ تر بشن
ممنون عزیزم
من نمیدونم جریان از چه قرار بوده و نمیتونم قضاوتی کنم در این خصوص.
اما در رابطه با از بین بردن خاطرات باید بگم که کار بسیار خوبی کردی
آیدین آغداشلو توی یکی از مصاحبه هاش خوندم که گفته بود خاطره چیز مذخرفی ست
خاطرات گذشته در حال میان و مچ ما رو میگیرند و چیزی جز عذاب دادن ما ندارن.
مشکل اینجاست که ما گاهی میدونیم اشکال کار کجاست اما این خاطره های لامصب نمیگذارن ما کاری که میدونیم به صلاحمونه رو انجام بدیم.
استارت خوبی برای ساختن مقاوم خودت زدی
خوشحالم عزیزم
موافقم با هات
باید از یه چیزایی گذشت تا به جلو حرکت کنی
ممنون دوست عزیز
:)
سلام این مطلب رو به ده نفر بفرست بعد برو به این ادرس چهره محبوبت http://amour-en-portrait.ca.cx/رو میبینی
داری دوران گذار از گذشته ات روانجام میدی و این یعنی نوید یک آینده شیرین
کارشجاعانه ای کردی عزیزم
تنها چیزی که باعث میشه از اینهمه وبلاگی که میخونم فقط رو پستای تو بتونم کامنت بذارم اینه که آدم رو دق نمیدی با کارات، یعنی بعدش مجبور نیستم بشینم هی بگم از ماست که بر ماست! مرسی که رو استانداردها عمل میکنی، آدمی که ارزش موندن تو زندگیت رو نداشت ارزش گوشهای از گرفتن گوشه ای از ذهنتم نداره. اینو بارهاگفتم اما الان با تمام کسایی که نوشته هات رو می خوانند شرط میبندم که یکی از خوشبختترین زندگیها رو در کنار اونی که لیاقتت رو داره خواهی داشت، به زودی...
ووی
مرسی
سریع یاد عکسای عروسیم افتادم که چقدر دوسشون دارم و لابد تو هم مثل من روزی کللی دوسشون داشتی...
بعضی چیزها باید بسوزند...
بمیرم برات
می دونم که کار سختی بود
اما حتما تصمیم درستی گرفتی و من بهت افتخار می کنم دوست من
ممنون ن ن ن
اراده ی اهنین یعنی این...
دل شیر یعنی این...
شاید من بودم هرگز نمی تونستم این کارو بکنم دل کندن از یه دنیا خاطره خیلی سخته هر چند که تلخ باشه اما سخته...
بارکالله به تو...
وووووی
چقدره تعریف کردی ازم
نشد ”آفرین” نگم و بگذرم ..
حالا یه چیز بامزه .. شنیده ای که میگن هر چیزی که میخوای باید اول جای خالی و امکانش رو فراهم کنی .. خیلی خنده دار و بامزه به ذهنم رسید حالا که این کارت احتمالا رها شدن رو معنی میده .. ایشالا یک همسر خوب و قابل قسمتت میشه ..
کار بسیار شایسته ای انجام دادی
آورین
به درد تو که نمی خورد حد اقل کارگران 2 دقیقه بیشتر گرم می شوند
امیدوارم گذر زمان همه چی رو درست کنه باور داشته باش که آینده خوبی در انتظارت عزیزم
همیشه وقتی آدمای بد از تو زندگی و عکسای بد از تو آلبوم میرن ..آدما و عکسا و خاطره های خوب میرسن پرنی جان! خوب کردی عزیز دل مادر ! قربون دختر برم!
ممنون عزیزم
:)
be nazarzm kare khoda boode ke webloge ghablit be darak vasel she, chon por bood az booye taaffon va khat be khatesh yadavare hadeseyi namobarak, ehsas mikonam ba az dast dadane oon web jesarate soozoondane aksato be dast avordi, chon didi agar avamele narahat konande nabashand donya cheghadr ghashangtare, ehsas mikonam inja ham agar az sabegh benevisi bazam daste taghdir mibandatesh, jesarateto dar taghyire esmet be pari mibinam, parniani ke dige margazide boodan jozvi az tajrobiateshe na shakhsiatesh, va ehsas mikonam agar be khatere inke doostan webo peida konand nabood, esme adresetam avaz mikardi, fekre badi nista,
نظر من این نیست
پری هیچ وقت نمی تونم اینجا کامنت بذارم. شاید هر مطلبت رو چند بار هم بخونم. اما نمیشه . نمی شه که حرفی بزنم.
بغض می کنم اینجا پری...
اکشال نداره دوستم :)
غصه نخور :-* به امید روزهای شاد
نه اینکه فکر کنی بالیق اینجا یا پری رو دوست نداره! نه!
انگار که دستم جرات نداره اینجا برای پری حرفی بزنه...
چرا عزیزم . . . چی شده که جرعتت از دست رفته
چیزی شده؟
hey har chi man migam to aksesho begoo, fesghelie sertegh,
عکس چه ارزشی داره در مقابل زندگیت پری جون. خوب کاری کردی.
دردم اومد،چفدر سخته،سوزوندن عکس ها یعنی سوزوندن احساس و وقتیکه گداشتی...ولی به قیمت بدیت آوردن تجربه و قوی تر شدن.............................
درکت کردم...
تبریک میگم بخاطر شجاعت و قدرتیکه پیدا کردی...
آری
:)
رفیق جانم سلام .
خوبی ؟
عادت نداریم به این همه نبودنتان .
سالم باشی و شاد
یا علی ( گل )
خوبم خسته جان
کمی نیستم
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خیلی قشنگ بودند
حداقل عکسهای خودتو نگه می داشتی
نهههههههههههههههههههههههههههههههههههه
اگر می دونستم اون روز که خونتون بودم یکی از عکسای خودتو کش می رفتم..........
ایشالا یه عکس تازه بهت میدم بانو
سلام
دیر این کار رو کردی ولی خوب شد که به این نتیجه رسیدی این خاطرات ارزش موندن نداشت
میخواستم یه چیزی درمورد خودم بنویسم که گفتم شاید حوصلتونو سر ببره. خوب کاری کردی. همین که تونستی این کارو بکنی عالییییه
آدم ها همیشه می ترسن از دور ریختن چیزهای به درد نخور ... همیشه فکر می کنن ممکنه روزی به درد بخوره ... و ذهنشون و زندگیشون میشه تلنباری از چیزهای به در نخور اضافی ...
جسارتت برای خلوت کردن ... خیلی ارزشمنده ...
برقرار باشی ...
سلام پری جان.خیلی وقته وبلاگتو می خونم همیشه هم بعد از خوندنش بیشتر احساس کردم چقدر بهت نزدیکم.فک کنم اگه تهران بودم دوستای خوبی می شدیم برای هم .با توجه به فضای ذهنیمون.امروز و فردا برای چاپ کتاب شعرم دارم میام تهران.خیلی دوس دارم ببینمت.امکانش هست؟
سلام عزیزم
خوشحال میشم عزیزم
مایه ی خوشحالیمه