پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

قبل تر اسم وبلاگم مارگزیده بود و قبل ترش فولان و بهمان و اینا . . . اره من همون پروانه هستم
پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

قبل تر اسم وبلاگم مارگزیده بود و قبل ترش فولان و بهمان و اینا . . . اره من همون پروانه هستم

ده خط

۱_ از وبلاگم خبر بارداری ام را خوانده و حالا در اینستاگرام کامنت مامان مامان میگذرارد،  به نظرتان نباید عصبانی بشوم؟  خوب اگر میخواستم لابد به راحتی از بارداری آنجا هم  میگفتم! 

۲_پانزده کیلو اضافه وزن چیزی شبیه کابوسس است که هر روز هم دارداضافه تر میشود، هربار از دیدن عدد روی ترازو حالم بد می شود و این در حالی است که در هفته ۲۹ م هستم و همه منابع میگویند اضافه وزن بزرگ در راه است...  

winter is comming 

۳_ اومدم قرص آهن را بخورم که آب پرید تو گلوم، با سه سرفه دوباره اون اتفاق افتاد،  اشکم هم همان وقت جاری شد... 

۴_ دلم گرفته، دلم تنگ است و میتوانم برای هر چیز ساده ای به هم بریزم

۵_اسفند قشنگی است،  باران می بارد و شگوفه های به ژاپنی منتظرند همین روزها باز شوند

۶_پسرک گاهی طوری تو شکمم تکان میخورد که انگار یک گربه را درون کیسه ی پارچه ای انداخته باشند

۷_کلاس یوگای و ورزس بارداری این روزها بسیار خوشحال کننده است و حالم را خوب میکند

۸_همچنین در دوره آمادگی زایمان شرکت میکنم که ده جلسه است و قرار است زایمان طبیعی را کشف و خنثی کند. 

۹_من ۳۸ ساله ام و مسن ترین مادر کلاس های بارداری هستم

۱٠_ دلم گردن بند طلای کارتیه میخواهد و قیمت طلا دوبرابر چند ماه پیش است و آدم ترسش می گیرد قیمت ها را می بیند

نظرات 5 + ارسال نظر
زهرا شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1401 ساعت 00:03

دوست عزیز سلام،
خواستم بگم اول اینکه( میدونم قبلا هم گفتیم) نگران اضافه وزن نباش. اولا که لزوما ماههای آخر وزن بیشتر نمیگیری. من مثلا سر هر دو بارداری ماه آخر هیچ وزن اضافه نکردم. بعدش هم باور کن به یک سال نشده برمیگردی به وزن اولیه نگران نباش!
دوم ، قبلا هم بهت گفتم من ۴۴ ساله ام و پسرکم یک‌ ماه پیش به دنیا آمد. عوضش به نظرم در این سن ها، بیشتر حواسمون هست به لذت بردن از این معجزه، و بعد هم مادر صبور تر و پذیرا تری هستیم ، و شخصا میبینم که بر خلاف بعضی دوست‌ها که احساس میکردن بچه اونها رو از خیلی چیزها بازداشته و همواره این حس دوگانگی درشون بود، من میدونستم که هر کاری میخواستم کرده ام، و اگر کاری نکرده ام تقصیر خودم بوده، و این باعث‌میشد که با بچه و بچه داری در صلح بیشتری باشم.
راستی در مورد مورد سوم، اینجا بعد از زایمان ( از شش هفته بعد) میگن حتما ده جلسه فیزیوتراپی پرینیوم ( الان چک کردم در فارسی میگن عضله میان دوراه!!!!) انجام بدید که مانع اینجور مشکلات بشه. حتما در ایران هم هست، پیگیری کن.
به خودت زمان بده برای کیف کردن از حضور پسرکت که حضورش بیهمتاست.

سلام زهرا جان
مرسی واقعا برای یاداشت هایی که برام می زاری، نمی دونی چقدر دلگرم کننده و خوندنیه برای همسرم هم میخونمسون
به همه چیزایی که گفتی فکر میکنم و معتقدم که کاملا درسته
نگرانی و اضطراب و استرس یهو از دستم در میره و این جور وقتا به راحتی کنترلش میکنم
متشکرم زیاد
بوس فراوان

نسیم دوشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1401 ساعت 13:29

رژان سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1401 ساعت 00:15

؟؟؟؟

رژان سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1401 ساعت 00:56

زن نقاشی شده شکم برآمده داشت... و القای حس مادری
همین

مگه نگفتی استرس میگیری وبلاگ منو میخونی
چرا باز داری این کارو با خودت میکنی اخه دخترم
ارامشت بیشتر ارزش نداره عزیز من؟

رژان سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1401 ساعت 10:11

چه بد

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد