ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
امروز شنبه است و شنبه ها آدم یک حال عجیبی دارد که انگار می خواهد کار های عقب افتاده را سامان بدهد یا برنامه های جدیدی را برای بهتر شدن حال و روزش شروع کند و هی با یک عظم و اراده ی منسجم روبرو می شود که گاهی هیچ کاریش نمی توان کرد و می ماند روی دست آدم.
رسیدم به هفته هفدهم و به عبارت دیگر در ماه پنجم گام گذاشته ام و هنوز هیچ اطلاع دقیقی از جنسیت تو ندارم. نمی دانم دختری با پسر اما اسمت را انتخاب کرده ام. اگر دختر باشی و دنیا به کام من می شود و اسمت را می گذارم رعنا بر قافیه ی نعنا که وقتی قربانت می روم بشوی نعنای من و اگر هم پسر بشوی دنیا به کام پدرت می شود که اسمت را سام خواهیم گذاشت.
حالا وقتی دستم را روی شکمم می گذارم متوجه تکان های ریز و نامحسوس یک موجود دیگر در شکمم می شود و ترسم می گیرد، ترسی که موهوم و غریب است و شبیه آشفتگی و انتظار باشد که برای رسیدن بهار که باد سرد زمستانی پیام آمدنش را می رساند.
هنوز هیچ چیزی برای تو تهیه نکرده و خواهرم می گوید عیب ندارد هیچ عجله نکن وقتی به مرحله لانه گزینی رسیدی همه چیز را تهیه خواهی کرد و من خنده ام می گیرد. خنده ای شبیه همان ترسی که در سطر بالا نوشتم.
حقیقت این است که من هنوز خودم هم باورم نمی شود که باردارم و به زودی نوزادی خواهم داشت و ناباورانه آن را پردازش میکنم که از آن مفهوم نزدیکی بسازم.
برنامه ی روزنامه ام به پیاده روی و یوگا و کارهای خانه و گاهی طراحی پرتره ی نام ها و گاهی کتاب های صوتی سپری می شود و پشت شیشه ای که برف می بارد پناه می گیرم و خودم را بین لباس های گرم پنهان می کنم و مثل آبنبات ذره ذره آب می شوم.
فیلترینگ و محدودیت اینترنت به شکل حاد تری درآمده و با تلاش بسیار باید به شبکه های اجتماعی دسترسی پیدا کنم و به سرعت هم ارتباط قطع می شود.
از روزی که این پسر بیست و چند ساله، محسن شکاری را کشته اند موج جدیدی از اعتراض های و خیزش مردمی در هر جایی که تصور شود شکل گرفته است.
بین اسامی اعدامی ها و یا کشته شدگان و در انتظار اعدام ها که می گردم می بینم چقدر برخورد سکسیتی با این موضوع ضد انسانی است.
چقدر از دست فمینیست هایی که با اصرار و تاکید این خیزش را منتسب به زنان می دانند گله دارم و چقدر ابتر و ناقص و ساده لوحانه است که کسی بگوید صدای ما باشید و بلافاصله ادامه بدهد صدای زنان ایران باشید و چقدر کوردلانه است که نبینی این خیزش در بستر عموم مردم رخ می دهد و زن و مرد مساله آن نیست.
مردان از لب تیغ عبور داده می شوند و نامشان در حافظه ی تاریخ حکاکی می شود برای موجودیت و احقاق حق! حقی که پایمال می شود و این است که باید دیده بشود.
حقیقت بزرگ تر این است که کشف حجاب اعتراضی مدنی به شرایط موجود است و اصلا و ابدا به خودش منتهی نمی شود.
به خودم که فکر میکنم می بینم در بهبهه ی شلوغی ها باید در گوشه ی آرامی کز کنم تا فرزندی را به سلامت به دنیا بیاورم و بعد به آینده ی تو فکر میکنم.
فرزندم
زن باشی یا مرد ... چه فرق دارد؟ من دلم می خواهد تو در مملکت آزادی بزرگ شوی
دلمی نمیخواهد برخورد جنسیتی و نگاه جنسیبتی و تفکیک حنسیتی از ابتدا گریبان گیرت باشد
دلم نمی خواهد به تو دیکته کنند تا به چه چیزی فکر کنی و به چی فکر نکنی
دلم می خواهد در جایی که لایق ش هستی باشی
. . .
سلام

ان شاءالله که بچه تون به سلامتی به دنیا بیاد و خدا حافظ و نگهدار باشه
و در مملکتی آزاد و آباد بزرگ بشه سراسر از ازادی