پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

پاپیون به فرانسه (le papillon)، به معنی پروانه است و فرانسه مهد هنر و اندیشه و من عاشق این هر دو هستم!
پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

پاپیون به فرانسه (le papillon)، به معنی پروانه است و فرانسه مهد هنر و اندیشه و من عاشق این هر دو هستم!

حماقت ریشه دار


طبق آمار و استدلال دقیق، ما ایرانی ها، هیچ وقت جزو کشورهای باهوش دنیا نبوده و  نیستیم. ( با همان سند و مدرک ایران پنجاه و هفتمین کشورو  با هوش تقریبا متوسط دنیاست و داشتن هوش بالا از اسطوره هایی است که به آن باور داریم و در عالم واقعیت البته زرشک) 

ما هنر را نمی شناسیم و "هنر نزد ایرانیان است و بس" یک اسطوره ی دیگر است که مایه دلگرمی و دل خوشی ما است و موج هنر معاصر جهان در ایران نه تنها شناخته نشده و توسط عوام درک نمی شود بلکه در بین صاحبان تحصیلات و ادعای هنری هم همچنان جنبش های صد سال پیش که در جهان رخ داده نه تنها شناخته شده نیست بلکه حتا به درستی درک هم نمی شود و نمی تواند که بشود،  از بس که تعاریف و درک ما از هنر بدوی و دگم و ابتدایی است ! (به غیر از  قشر محدودی )

سیلیکون ولی و ناسا و  . . . پر از نیروهای ماهر و خفن ایرانی نیست! (راننده کامیون و تاکسی و سوپری و گارسون و مربی مهدکودک های  و باغبان و کارگرساختمانی و  . .. زیادی در جهان اما ایرانی هستند!)

ما ایرانی ها هنوز،  همان هایی هستیم که وقتی میرزا تقی خان امیرکبیر برای جلوگیری از مرگ و میر وسیع ، واکسن آبله را اجباری کرد، برای اینکه جن زده نشویم واکسن نمی زدیم و حتا جریمه می دادیم که واکسن نزنیم و مثل برگ خزان می مردیم . . .

همان هایی که وقتی برق به دهات ها و کوره راه ها رفت نیروهای اتصال برق را با سنگ و تیشه می کشتیم . . .

همان ها که با قمه روی سر و صورت خود میزنیم و برای گرامی داشت واقعه ای هر چند مهم خون خود را می ریزیم و در حالی که حیوانات اهلی را به وحشیانه ترین حالت ممکن سر می بریم و خونشان را در خیابان و معبر ها می ریزیم کودکانمان را برای تماشا کنار لاشه های در حال جان دادن می بریم . . .

همان ها که دخترانمان را آموخته کردیم که آبرو داری کنند و زود شوهر کنند و پسران را آموختیم که نگاهشان را چون گرگی درنده به سرتاپای هر زن عابری بتازانند و مثل حیوانی در چراگاه های غیر بچرند . . .

یاد گرفتیم و یاد دادیم که کلاه خودت را سفت بگیری و مال بقیه را باد برد که برد، که حالا من یک نفر این رفتارم را هم درست کنم که چه مگر چه اتفاقی برای دنیایمان می افتد . . .

گاهی حس می کنم هنوز همان قدرحماقت و نادانی و نا آگاهی در دل مردم این زمانه هم موج می زند. موجی از نا آگاهی که هیچ وقت نخواهد گذاشت روز خوش بیاید . . .  

گام اول دیدن است. بیایید ببینیم که چی هستیم و داریم به کجا می رویم؟ ما نه برگزیده ایم و نه خاص و نه نژاد و خون آرایایی برتر و نواده ی فولان شاه و قوم برگریزده بهمان امام و  . . . ما مردمانی هستیم که همواره ی تاریخ را چون طفل خردی زیسته ایم که اطاعت کرده و وقتی خللی ایجاد شد گفته من مطیع بودم  و هر چه که مقتدا و بالاتر و آقا بالاسرمان گفت انجام دادم. ما مسئولیت رفتار خودمان را نپذیرفته ایم و آن را گردن فولان اعتقاد و مسلک می اندازیم. 

کسی حق ما را نخواهد گرفت! 

هیچ کس برای اینکه حق من مظلوم را از فولان ظالم بگیرد به خودش زحمت نمی دهد! این وظیفه ی من است که بلند شوم و اعتراض کنم! اگر سکوت کنم و بسپارم به خدایی که بالا سرمان است و فولان و بهمان  . . . ادامه ی راه تحمیق تاریخی را رفته ام. 

خدا هم برای اینکه ما  آدم های خوبی باشیم و ملت برگزیده ایم و از همه جهان برتر و متفاوتیم ما را نیافریده، ما آفریده شده ایم تا همه توان های بالقوه مان را بافعل کنیم. ما زاده شده ایم برای رشد کردن و توسعه ی فکری و وسیع شدن و برای  آدم شدن! نه گوسفند زاده شدن و گوسفند ماندن!

زندگی فقط همین بزرگ شدن تن نیست. فکر و روان آدم ها هم رشد می کند، بالغ می شود، مثل گیاهی بارور می شود و گل میدهد و به تعالی می رسد . . . ما زاده نشده ایم که ابتدا تا انتها با قوانین و مسلک خاص زیست کنیم.

جهان بسیار وسیع و پهناور است و باید ها و نباید های بسیار زیادی از ابتدا تا کنون در آن وضع شده و باید آن قدر بزرگ بشوی که همه آن ها را از بالا ببینی، سپس با اشراف و علم به آن اگر خواستی انتخاب کنی در کدام مسلک و مکتب بمانی . . . 

ما مقهور سرنوشت خود نیستیم

ما تواناییم به ایجاد تغییر و بهبود و سامان دادن به جهانی که خویش آن را می سازیم



پ.ن: تصویرمطلب  از این جا برداشته شده



نظرات 4 + ارسال نظر
عابر یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1398 ساعت 14:07

عالی بود و درست، متاسفانه

م یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1398 ساعت 16:23

برم دوش بگیرم فایده نداره

monparnass یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1398 ساعت 16:27

سلام من با بیشتر قسمتهای متنت موافقم ولی مواردی هم هست که به نظر من قابل قبول نیست که برای اجتناب از بروز مجادله از بیانش میگذرم .
اما نکته مهمی که خوب بود در انتهای متنت بهش اشاره میکردی اینه که تقریبا همه ملل گذشته سیاه و کثیفی داشتند اما الزامات زندگی در دنیای مدرن و پیروی از عقل سلیم اونها رو به جایی که امروز هستند رهنمون کرده . پس ما هم علی رغم مشکلات مذکور نباید نا امید باشیم.
گذشته مهم نیست مهم زمان حاله و اینکه ملتها به این درک رسیدند که ساخت یک جامعه انسانی بدون رعایت حق ضعیفترین عضو اون جامعه و پاسداری از این حق توسط حکومت ممکن نیست.والبته آسون هم بدست نیومده .(رجوع به تاریخچه روز کارگر اول ماه می)
کشور ما ساختار بهم پیچیده ای از ... و ...و ... داره که مشکل اصلاح اون رو چند چندان میکنه . به نظرم اول باید به این سوال اساسی پاسخ داد که تحول در جامعه انسانی باید از تحول در تک تک آدمها ایجاد بشه یا از تحول در حاکمیت؟
این انگلیش : تاپ داون دزاین / داون تاپ دزاین؟

ممنون آقای مونپارناس عزیز
کامنت تون رو با دقت خوندم

سید محسن چهارشنبه 10 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 01:21 http://telon4.blogfa.com/

درود بر شما---چرا ما تصور میکنیم که یا در اوجیم و یا در حضیض---در هیچ ملتی آمار گیری دقیق نشده که مشخص شود آنها از نظر فکری برتر هستن و یا نیستند.....ملت ایران در گردابی اسیر شده که گاهی اوقات ناگزیر است همه چیزها را نفی کند و در مقابل ایشان هم کسانی هستند که به مگس خانه اشان میگن حاج خانم. برای رهائی از این گرداب فقط یک راه چاره وجود دارد (ازبین رفتم نسل حاضر) و بوجود آمدن نسل جدیدی که تا این حد اسیر توهمات و تعصبات بخصوص از نوع مذهبی اش نباشه.....موفق باشید

ممنون دوست عزیز که نوشتین

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد