پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

پاپیون به فرانسه (le papillon)، به معنی پروانه است و فرانسه مهد هنر و اندیشه و من عاشق این هر دو هستم!
پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

پاپیون به فرانسه (le papillon)، به معنی پروانه است و فرانسه مهد هنر و اندیشه و من عاشق این هر دو هستم!

دندان آسیای شماره 12

قبل از هر حرفی، استغاثه می کنم و اعتراف میکنم که خود را نیز مبرا نمی بینم از فضایی که از آن حرف می زنم

خیلی پیش آمده از اطرافیانمان، دوستان و خانواده ، ادم های معمولی ای هستند که به سبب ناکامی های پشت سر هم و یا فتح نکردن قله ی عظیم دستاوردی که بشود تو بوق و کرنایش کرد، آدم های بی سر و صدا و ساکتی هستند که سرشان تو لاک خودشان است. آسته می روند و آسته می آیند که گربه شاخشان نزند.

حالا خیالش را کنید دری به تخته ای می خورد و از این رهگذر دستاوری  نصیب این دوستان می شود و از فردای آن روز، باید میدان را نظاره کنی که چطور جولانگاه دوست عزیزمان شده است. صدایی که تا حالا به زور شنیده می شد را به وضوح و رسایی می شنوی، در هایی که کوبیده میشود و اعمال نظرهای کاملا شخصی در فضاهای عمومی و  هزار و یک ادای دیگر که مایه ی تعجب و شگفتی همگان  را سبب می شود.

راستش غالب این اوقات آنچه شرایط را ناگهان تغییر می دهد غالبا یک رابطه یا یک ازدواج است. ناگهان آدم دیگری از راه می رسد ، حالا اگر این آدم ، ظاهر آن چونانی داشته باشد خیلی موثر تر است و یا اگر ازدواج با کسی که وضع مالی خوبی داشته باشد!

همه این اتفاقات اعتماد به نفس  و در واقع اعتماد کاذبی ایجاد میکند که آدم احساس می کند دنیا مسخر  اوست و وقت کامیابی و اوقات خوش فرارسیده است. اوقات خوشی که مدت های مدید کمیاب و چه بسا نایاب بود اینک با چشم بر هم زدنی شدنی و در دسترس قرار گرفته است.حال در چنین موقعیتی چه باید کرد؟

سرگرم از فتوحات نامبرده، به جهان گشایی پرداخت؟ یا اینکه برویم و درد دیگری را چاره کنیم که هیچ ربطی هم به این ماجرا ها ندارد و آن همان اثبات خود به دنیاست. خودت را با دستاوردهایت و بودن های خویش است که باور می کنی و اعتبار جمع می کنی برای وقتی که نیاز داری به خودباوری

در شرایطی که از آن حرف زدم، حس سرخوش و کامیابی از آنجا حاصل می شود که آدم خودش را ارزشمند می بیند که کس دیگری او را انتخاب کرده است! کس دیگری او را لایق دانسته ، ارزشی که همچون سردوشی توسط کس دیگری اعطا می شود و به همان راحتی هم می شود خلعش کرد و به یقین هیچگاه درونی نمی شود

راستش هر وقت چنین اتفاقاتی اطرافم می افتد منتظر یک اضمحلالم، یک فرو پاشی . . . مثل دندانی که از زیر پوسیده است اما سالم به نظر می رسد و دیر یا نزدیک به عصب کشی و فاجعه ی نابودی دندان منجر خواهد شد. هر چقدر دیرتر بروی سراغ دندان پزشک احتمال داشتن یک دندان سالم کمتر خواهد بود!

از مثالی که زدم به روشنی پیداست در چه وضعیتی به سر می برم. دندان آسیا، فک بالایی، در یک اتفاق خیلی ساده ناگهان شکست و بعدش تا وقت بگیرم و خودم را به دندان پزشکی برسانم چندین روزه سرشار  از درد کشنده را سپری کردم و جالب اینجاست که اگر چه دندان پزشک محترم دیروز چار کاناله عصب کشی کرده باز من درد دارم و لپم هم قلمبه شده و انگار یک آبنبات تو لپم قایم کرده باشم و منتظرم تا خیس بخورد.

به عنوان کسی که توضیحات کافی از پوسیدگی های مخفی دندان را میدانم تصمیم گرفتم خیلی مرتب و منظم بروم و باقی پوسیدگی های سطحی و غیر سطحی را مورد حسابرسی قرار دهم و قبل از آن که  آنها ناگهان متحرت کنند به حسابشان برسی!

یاد آن مصحف شریف می افتم که میگوید . . . حاسبو انفسکم  قبل عن تحاسبو 

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد