ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
تنها نشسته ام تو پارک دم خانه ام
عکس های این چند روزه را تماشا می کنم و باز قدر هزار گل سفید روی قبر پژمرده می شوم و قدر هزار پرنده می میرم
دور از من جهان در حال عبور است و زندگی همچون ابشاری با سرعت در جریان است و تند تند می روند و می ایند و ساندویچ همبرگر گاز می زنند و کیسه های میوه را از روی ترازو بر میدارند و از نانوایی نان تازه دو اتشه می خرند
این است زندگی
ادم ها می ایند و می روند و باز می ایند و می روند
تنها چیزی که ازازشان می ماند یادی است و خاطره ای
قدیم ترها خیال می کردم خیلی مهم باشد ادم چطور بمیرد و چندتا تاج گل برایش بیاورند و چند تا پرچم به دیوار بکوبند، چند نفر بیایند و چه جور بروند
اما حالا گمانم اگر در تنهایی یک گوشه و بی هیچ حضور خاصی می شود مرد . . .
بی بهانه
ساده
کوتاه
همین که الان توی پارک هستید و از فضای بیرون استفاده میبرید خودش خوبه ، ولی مهمه دل آدمه تا اون خوب نباشه هیچیز خوب نمیشه
امیدوارم هر چه زودتر روز های خوب برسه
خیلی سخته...
دقیقا همینه مردن
بی بهانه
ساده
کوتاه
فکر میکنم این جور وقتها دوست باید فقط حضور داشته باشد
اما هر چه سکوت کند بهتر است
خودم را میگویم پروانه جان
سکوت میکنم اما مرا در غمت شریک بدان
روحشان قرین رحمت و دعای خیرشان بدرقه راهتان
وای چقدر این نوشته غم داشت.حقیقتی تلخه.
الهی بمیرم برای دلت
خدا بهت صبر بده عزیزم.کاش میتونستم ارومت کنم
سلام پری نازنینم
با این نوشتت دلمو سوزوندی، نه از یادآوری مردن. بالاخره همه می میرن و بعد از چند دهه از خاطره ها هم بیرون میرن. ولی از اینکه این حس رو داشته باشی که یه گوشه ای بری و خدای نکرده اونجا بی حضور هیچکس . . .
مگه من قبل از تو مرده باشم که تو تنها در یه گوشه ای . . .
تسلیت میگم عزیزم. روحشون شاد یادشون سبز
اصلا نمیدونم چی بگم، بعد این همه مدت که سر زدم و این خبر....خدا رحمتشون کنه...از چندین سال پیش خواننده ی منظم نه ، اما وفادار وبلاگتون هستم و اهلی اینجا، هر چند نسبتا خاموش، و چند باری هم که کامنت گذاشتم فکر کنم سر پست های مامان عزیزتون بود که چقدر احساس همذات پنداری میکردم...با این تفاوت که مامان من سال ۸۵ آسمونی شد.....و الان در کمال حیرت، از یه تقارن دیگه،شاید هم یه جور ترس ، نمیدونم چی، هر چی که هست، قلبم رو به تپش درآورده، باید بگم با تمام وجودم میفممت.بابای من هم دی ماه سال پیش به رحمت خدا رفت، یعنی به فاصله ۹ سال از فوت مامانم.....برات صبر میخوام، صبر....و یاد خدا تو روزهای سخت دلتنگی...عزیزم....
وای چقدر عجیب
دقیقا نه سال
خدا همه شونو رحمت کنه فازمه جانم
آرزوی گشایش و برکت دارم برات عزیز دلم بازم بنویس نوشتن آروم میکنه آدمو مرگ در تنهایی خوب نیست خدا نصیب هیچ کس نکنه
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است
پروانه جان سلام
مجددا ً پرواز پدرت را تسلیت می گویم. روح پدرومادر عزیزت قرین رحمت حضرت حق
رحمت و مغفرت برای آنها و صبر و آرامش دل برای تو باد
پروانه جون تسلیت می گم.
خدا صبرت بده .
خدا پدر و مادرتو رحمت کنه ، صبور باش ، روحشون شاد
پلاله جانم. صبوری کن عزیزم. خانم قشنگم. این روزهای بد میگذره. نمیگم همه چی یادت میره که میدونم نمیره. اما میدونم تو از پسش بر میایی. مثل همیشه. بابایی توی بغل خداست. رفته دیدن مامانی. اونا جاشون امنه. چشمشون به توست. نگرونشون نکن.
پلاله جانم. صبوری کن عزیزم. خانم قشنگم. این روزهای بد میگذره. نمیگم همه چی یادت میره که میدونم نمیره. اما میدونم تو از پسش بر میایی. مثل همیشه. بابایی توی بغل خداست. رفته دیدن مامانی. اونا جاشون امنه. چشمشون به توست. نگرونشون نکن.
تسلیت عرض میکنم پروانه خانم
پروانه عزیزم، دوست مجازی من، تسلیت میگم. خدا بهت صبر بده . غم خیلی بزرگیه . خدا کمکت کنه و بهت تحمل بده. عزیز دلم مواظب خودت باش.
پری بانو، تسلیت میگم........
مادرم موقع فوت برادرم گفت ما نه اولیشیم نه آخریش...زندگی در جریانه
خدا رحمتش کنه
بانو جان تسلیت سخته اما میگذره
تسلیت میگم، ان شاء الله که خدواند ایشون رو قرین رحمت کنه و دل شما رو مملو از صبر و آرامش
میدونم سخته تحمل این غم دوری ولی بشر رو گریزی از این غم نیست عزیزم
درسته جسم ایشون نیست ولی یادشون و روحشون همیشه با شما ودر کنار شماست
سلام
پروانه جان ... غم بزرگی هست.امیدوارم سختی این روزها برات بگذره.
سلام
پروانه جان تسلیت میگم خدا رحمتشون کنه
خدا رحمتش کنه عزیزم
زندگی همچنان ادامه دارد
پروانه جان منو هم در غمت شریک بدون عزیز دلم از خدا شکیبایی برای تو و آمرزش برای پدر عزیزمون خواهانم.
برات از خدا صبر و آرامش میخوام پروانه ی عزیزم... سربلند و عزتمند باشی همیشه...
دستت رو بذار روی زانوت و بلند شو. گاهی لازمه خودت رو بسپاری به جریان زندگی تا تو رو با خودش ببره. بلکه ساحل امنی در انتظارت باشه. مواظب خودت باش
روح پدر و مادرتون قرین رحمت و شادی باشه عزیزم
برای آرامششون فاتحه خوندم
پروانه عزیزم
از روزی که خبر فوت پدرت رو خوندم، خیلی متاثر شدم. تقریبا هر روز به یادت هستم ولی دست و دلم نمیومد که برات تسلیت بنویسم. امروز با خودم گفتم، تسلیت گفتن بهت شاید تنها کاریه که من الان میتونم انجام بدم و این کار رو نباید به تاخیر بیندازم.
خیلییییییییییی متاسفم و امیدوارم روحشون کنار روح مامان عزیزت، شاد و آروم باشه.
پروانه جان چقدر سخته...تسلیت میگم و برات آرزوی صبر میکنم.
بدجور به زندگی خیره شدهای. مواظب باش بانو، به قول نیچه: اگر دیرزمانی در مغاکی چشم بدوزی آن مغاک نیز در تو چشم خواهد دوخت...
من فقط یه چیز آرومم میکنه و اونم اینه که یقین دارم، تا چشم به هم بر زنی از ما هم خبری نیست....
پروانه جان فقط خواستم بگم خدا همیشه پشت و پناهت باشه..
ممنون بانو