پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

قبل تر اسم وبلاگم مارگزیده بود و قبل ترش فولان و بهمان و اینا . . . اره من همون پروانه هستم
پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

قبل تر اسم وبلاگم مارگزیده بود و قبل ترش فولان و بهمان و اینا . . . اره من همون پروانه هستم

از سری نصفه ها

باران می بارد.

اما دل من هنوز ابری ست و رابطه ی کوری ایجاد شده بین آند ها و کاتدها، از کنار هم سر مستانه و گاهی ملول می گذرند و مانند تاکسی ای که می گذرد اما می بینی هم جای خالی داشت و هم مسیریش همانی بود که تو می روی می گذرند از کنار هم

سالیان سال.

فاصله افتاده است بین من با دلم. با خودم و با آنچه می خواهم. امروز وقتی قهوه ی صبحگاهی با شور و شوق زندگی از مخزن آب م یجوشید و قوری شیشه ای را پر می کرد آواز خواندم.

از گل و ترانه و عشق خواندم و وقتی لیوان را سرکشیدم و چراغ ها را خاموش مهیای رفتن شدم، آواز خواندم وقتی داشتم بندهای پوتین سیاه را می بستم.

و آرزوهایم را که دراز بودند را بلند بلند گفتم تا خانه بشنود.

تا جوانه های آن گل مغموم که زیر خرواری از دستمال مشغول زاده شدن است بشنود و بداند. گفتم تا همه آجر ها و سنگ های کف خانه با من هم دل شوند

باران که می بارد آدم یک طوری اش می شود و نمی داند چه طوری شده است، اما شده! مثل شب هایی است که ماه کامل می شود و می گویند دیوانه سر می کند بعضی ها را که همچین رگ و ریشه اش را دارند و مستعدند برای دیوانه بودن

ماجرا از وقتی شروع شد که یکی از همکاران آن شرکت یوسف آبادیه هه برای من از استرس هایش گفت و من تند و تند و بی وقفه از زیبایی های زندگی ای گفتم که می شود آدم یک گوشه اش کز کند و بخار پیچ شود و بلولد و غلط بزند مثل کره الاغی در دل چمنزار، همان قدر بی ادعا و همان قدر بی خیال.

نمی دانم چرا آن موجود همکار نام گمان می کرد من خیلی حال خوشی دارم و صحبت کردن از این مقوله با من می تواند حالش را خوب کند، شاید چون شبیه آدم های . . . 

این پست نصفه ماند

و خواهد ماند

نظرات 4 + ارسال نظر
تیلوتیلو پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 10:14 http://meslehichkass.blogsky.com/

انگار باید نصفه میموند که ما تا عصر بتونیم هی باهاش حرف بزنیم و بنویسم و تو خودمون دوباره از نو بخونیم...

بعضی نصفه ها خودشون هم می دونن که باید از اول نصفه می موندند . . .

ساناز دوشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 10:14

باور کن هرچی میکشیم از دست بهار میکشیم. یه دیقه همه چی عالیه. یه دیقه دل آدم رو ابرهای سیاه میپوشونن. درست مثل آسمون. منم نمیفهمم حالم خوبه یا بده

بس که موج انرژی مثبت ساطع کردی خب. هرچند ناخودآگاه باشه

ای جان
چه عالی
دارم می ترکم از هوای خوب بهارررر
خدایا همیشه بهار باشههه

م دوشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 22:23

باران که می بارد تو می آیی

بارانِ گل ، بارانِ نیلوفر

باران ِمهر و ماه و آئینه

بارانِ شعر و شبنم و شبدر

باران که می بارد تو در راهی

از دشتِ شب تا باغِ ِ بیداری

از عطر عشق و آشتی لبریز

با ابر و آب و آسمان جاری

غم می گریزد ، غصه می سوزد

شب می گدازد ،سایه می میرد

تا عطرِ آهنگِ تو می رقصد.

تا شعر باران تو می گیرد

تا شعر باران تو می گیرد.

ای جان
چ خوبه

بهار سه‌شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 12:25

عاشقتم بچه. همیشه خوب مینویسی ولی گاهی به شکل دریغ انگیزی زیبا مینویسی. بسیار بالاتر از سطح یه روزنگاری. عالی بود. ممنونم ازت

یعنی من چه کنم با تو که این همه دل نشینی . . .

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد