پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

قبل تر اسم وبلاگم مارگزیده بود و قبل ترش فولان و بهمان و اینا . . . اره من همون پروانه هستم
پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

قبل تر اسم وبلاگم مارگزیده بود و قبل ترش فولان و بهمان و اینا . . . اره من همون پروانه هستم

آموزه های حاج خانوم!


والا از شما چه پنهان این حاج خانوم ما (زن پدر گرامی) آنچنان هنرهای مستظرفه ای در امورات گوناگون از خود نشان می دهد که جماعتی خواهان آموزش فوت و فن های نامبرده می باشند و هر بار به وجد می آیند از برگ برنده ای که به ناگهان در حرکتی رو میکند و  جماعتی را سیران و سرگشته و مبهوت خود می کند!

لذا تصمیم بر آن شد تا هنرهای نامبرده در غالب مقالاتی هرچند اندک در حد یک پست چند خطی  اینجا آورده شود تا طرفداران و انگشت حیرت گاز گیرندگان به سهولت از آموزه های راستین آن جناب بهره مکفی را برده و به راستی که رستگار شوند . . . 


درس اول:

همه ی عالم به من نظر دارند!

زن پدر ما یک همراه ایرانسل دارد و از قبل آن ایالات چین و ماچین را با هم هماهنگ نموده و یکسره در حال زنگ خوردن و پچ پچ است.لذا زنگ خوردن گوشی مربوط چیز غریبی نست.

برادر ناتنی  (برادر ناتنی من در واقع حاصل ازدواج قبلی مادرم با شخص دیگری بودند ) شیر خام خورده ما  که در واقع بارها و بارها میزبان این بانوی شریف نیز بوده اند به واسطه داشتن یک خط ایرانسل و هکذا بهره بردن از طرح های مختلف آن که یکی اش گویا رایگان بودن تماس بین خطوط داخلی است برای احوال پرسی  به خط حضرتشان چند باری تماس گرفته

دیروز دیدم حاج آقا مثل اسفند روی آتش شماره ی همین برادرمان را می خواست که با ضعف بینایی و کلی دردسر یک گوشه ای یاداشت کرد

چند ساعت بعدترش البته کاشف به عمل آمد که حاج آقا زنگ زده و چماق برادر را چاق کرده که اگر کاری با من داری به گوشی من زنگ بزن و حق نداری به گوشی حاچ خانوم زنگ بزنی 

بعدترش هم در گفتگوی کوتاهی می گوید نمی دانم این فلانی  چه می خواهد از زندگی ما؟! بلکم خاطر خواه حاج خانوم شده ؟  . . .


خوب این درس اول

حاج آقا ناگفته در همان مکالمه کوتاهمان قربون حاج خانوم و دست و پای بلورینش هم رفت ! خیلی هم کیف کرده بود غیرتی شده برای  دیگران سر زنش! سن و سال هم هیچ مهم نیست ها . . . این حرف ها که من جای مادر شما هستم و این ها هم دیگر قدیمی شده. تقاوت سی چهل سال هم هیچ! اعتماد به نفس همه این راه را سه سوته می پیماید!



پ.ن:

نمایشگاه از امروز دایره. حالا جذای اینکه منم اونجا هستم نمایشگاه متنوع و جذابیه ، پیشنهاد میدم حتما یه روزشو برید من خودم مطمعنم کلی خرید میکنم ازشون! 

اینو دیدید؟  +

نظرات 9 + ارسال نظر
حبیب غریبی سه‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 10:41

با سلام خدمت شما دوست عزیز و مهربانم خوشحال میشم به وب بنده هم سر بزنید در صورت تمایل


تبادل لینک کنیم ممنونم از حضور شما
http://notebook1367.mihanblog.com/




دانه ای خشک میان سبزه های تر
خرمنی به روی نگاهش
سیاهی بر روی چشم هایش
کاخ شد میان لبهایش
مثل شمع
نگاهش تلخ
لباس نامر ایش
تلخ
دلنوشته هایش
خاطره هایش
مثل خواب شیرین
دریای دلش گریان
راه بی بازگشتش را طی کرد

samira سه‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 10:48

مکانش کجاست؟ نمایشگاه

محل دایمی نمایشگاه بین المللی
ولنجک

دنیا سه‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 11:47


ببخشید من شاگرد تنبلی هستم درس رو نگرفتم. یعنی حاج خانوم فکر میکنن پسر همسرشون بهشون نظر دارند؟ بعد اون وقت این برادر ناتنی پسر ناتنی پدر شما هستند؟ بعد اونوقت القای این که همه عالم به آدم نظر داشته باشند که باعث شکاک شدن طرف مقابل میشه؟
یک بار تو یک پستی داستان عشق قدیمی پدرتون و جاج خانوم و بازی زمانه را تعریف کرده بودید میشه لطفا لینک اون پست رو بذارید؟
ممنون

عزیزم اون پست تو اون وبلاگ فیلتر شده هه است
بله باعث شکاک شدن میشه اما در موارد خاصی هم باعث میشه طرف فکر کنه طرفش چقدر . . .
عزیزم این پست طنز بودها
احتمالا که جدی نگرفتیش؟

غریبه سه‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 13:09

ببخشید که نمیتونم جلوی خنده م رو بگیرم!
یه همکار فوق چاق متاهل هم ما داریم که اونم فکر میکنه همه بهش نظر دارن! هر کی بیاد ازش یه سوال کاری بپرسه میگه دیدی؟! این بهم نظر داره هی میره میاد سوال میپرسه!!! پیر جوون کوچیک بزرگ و مجرد و متاهل همه به ایشون و اون 50 کیلوی چربی اضافشون نظر دارن!!!!!!
من فکر میکردم اون یه موجود نادر و منقرض شده است که حالا دیدم بازم وجود دارن!
: ))))))))))))))))

sahar سه‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 13:19 http://site02.orq.ir/

لحظه هاتون زعفرونی ، نیلوفرگونه و قشنگ
98651

gholi چهارشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 07:44

Omidvaram ke namayeshgah be khoobi bargozar besheh, va karayeh zibatoonam hesabi be foroosh bereh doostam

مرسی گلی جون
:)

بهارک چهارشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 09:38

قربان دستت پروانه جان یه نیم کیلو از این اعتماد به نفس حاج خانوم رو بذار واسه من کنار هر وقت دیدم ازت بگیرم.


بمب اعتماد به نفسه قشنگگگ

ژینو چهارشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 19:22 http://zninou.blogsky.com

مادرشوهر خواهرم همچین آدمیه. حتی معتقده نون خشکیه محل هم بهش نظر داره و به نظر من مهارت خودش رو تو بیان این مساله. ما کار نابلدها کاری میکنیم طرف مشکوک میشه و آن کار بلدها جوری رفتار میکنن که طرف میگه عجب مرلین مونرویی نصیبم شده



دقیقا
و باعث می شن طرف دقیقا به هدفش برسه

م شنبه 4 مهر‌ماه سال 1394 ساعت 09:24

یاد زن عموی پدرم افتادم که از مجری تلویزیون رو میگرفت و میگفت : ادم تو خونه خودشم از دست این پدرسوخته ها آسایش نداره !

خوبی پروانه ام ؟

هعی وای من
عزیززززززک من
خیلی کم میای
دلم برات تنگ شده بود به خدا

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد