ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
اینکه آدمی که بخواهد برود دنیال هنر نباید دنبال پول باشد و اصلا نمی تواند هم، چنین سیاقی داشته باشد امری است واضح و مبرهن که منتهی می شود به یک لاقبا بودن شخص مورد نظر! اینکه دلت بخواهد ساعت ها چمباتمه بزنی و با قلم مو و رنگ روی بوم و ظرف و پارچه و هر چیز دیگر که دم دستت آمد نقاشی کنی و هیچ حواست نباشد به زمان که دیر شده یا زود و به ساعت که باید فردا صبح زود بیدار بشوی و اینکه فولان اتود را برای فولان کار پروژه ای ارسال نکرده ای و می توانی در همین فرصت چند تا از این کارهای قد و نیم قد که مدت هاست به تعویق افتاده را پیش ببری و به یک جایی برسانی شان به جای هر چیز دیگری . . .
اینکه باید برای شارژ ساختمان و پول آب و برق و هدیه تولد فولانکی و گوشی بهمانکی باید پول داشته باشم! فقط اسکناس است که همه درهای بسته را باز می کند پس نمی شود راحت از کنارش گذشت اما این اسکناس های لعنتی بو می دهند! بوی گوشت خام که در معرض هوا قرار گرفته باشد. انگار!
من دلم می خواهد این رایحه را از یاد ببرم و غم بودن و نبودنش اینقدر مهم نباشد و روزمره هایم کمتر متاثر باشد از بود و نبودش
حقیقت این است که از کارهای نقاشی پول در نمی آید! و من هم آدمی نیستم که کارهایم را بگیرم دستم و از این مزون به آن مزون و خیاطی و فروشگاه بروم تا سفارش کار بگیرم و حداقلش این باشد که کاری که دوست دارم را انجام دهم.
و حقیقت درست در نقطه ای در تقابل کامل با آنچه به کام من خوش می آید خود نمایی میکند، دادن آکهی و کارهای پروژه ای گرافیک که کاملا هم به سبک سیاق مشتری و بازار و عامه پسند است چیزی است که خیلی بیشتر میشود روی بهره وری مالی رویش حساب کرد!
اما من می دانم که نقاش خیلی بهتری هستم اگر گرافیست خوبی هستم ! میدانم این کاری است که از انجام دادنش عشق میکنم و بعدش به خودم خواهم بالید! اگرچه گرافیست خوبی باشم
بعد یاد قسط های جدیدی می افتم که برای خودم ردیف کرده ام! یاد ماشین جدیدی که دلم می خواهد و حتا یاد روز تولدم می افتم که باید یک کادوی بزرگ برای خودم بخرم. چون من و دلم و تولدم اندازه ی یک کادوی بزرگ گرفتن برای روز تولدم ارزش دارد اما وقتی کسی نیست که همچین کاری برایم کند پس چرا خودم نکنم؟ یاد این می افتم که اگر بخواهم به جای اینکه به فردا فکر کنم به پسفردا فکر کنم خیلی چیزها عوض می شود.
اگر بروم کلی رنگ بخرم و بوم و کار کنم و آنقدر کار کنم که در بیاید چیزی که مدت هاست در انگشتانم گیر کرده، مثل عدسه ای که می خواهد بیاید اما گیر کرده دست هایم را به گیز گیز انداخته اند ، این همان چیزیست که تصورش حالم را خوش می کند. اما به یقین چیزی نیست که امورات یومیه را بگذراند!
رفتن سراغ کارهای نقاشی و نقاشی هرکجا بشود یک کیف عجیبی برایم دارد که نمی دانم از بس برای نرفتن سراغش بهانه می آورم اینقدر وسوسه انگیز شده یا اینکه . . .
دلم می خواهد رزومه ی ایران تلنت را بردارم و آگهی ای که برای کار در فولان سایت داده ام را بردارم و هیچ هم خیالی نباشد که عواقبش چه می شود یا نمی شود! می دانم که برش می دارم اما هی دل دل می کنم !
همه جای دنیا هم مرسوم است که کسی حامی فعالیت های هنری یک جا یا یک نفر بشود! این حمایت یک حس امنیت ایجاد می کند برای روان کسی که قرار است مثل سایرین نباشد، قرار است پرنده ی افکارش را ول بدهد تو آسمان و پرواز کند تا نزدیکی های خدا
چون وقتی گیر قبض آب و برق باشی و بزرگترین دغدغه است سقفی است که هر آن ممکن است کسی مثل یک چتر از روی سرت بکشدش کنار نمی شود به بالاتر از سقف خانه بپری!
وقتی نوسان ها ی قیمت و هزینه های زندگی مثل یک موج سوار بازیم می دهد نمی توانم به چیزی ماورای آن فکر کنم. نی توانم دختر چموش و بلند پروازی باشم که روزی خیال داشت ادم بزرگی بشود. روزی یقین داشت هنرمنئد بزرگی خواهد شد
و همین است که مثل منگنه دارد لهم می کند. هر چه بیشتر میگذرد بیشتر مطمعن می شوم این سبک زندگی و این مقدار پس انداز و این مقدار برنامه چیزی است که من به سختی فقدان یک نفر دیگربودن کنارم را جبران کنم و به سختی بشوم کسی که در ماراتن زندگی کارمندی تصمیم دارد خوب زندگی کند ، فقط یک یومیه ی جاری و بس!و هر روز و هر روز بیشتر دور می شود از چیزی که قرار بود بشود!
و خوب زندگی کردن یعنی خوب خرج کردن و خوب خرج کردن یعنی خوب پول در آوردن و این یعنی شامه ی اقتصادی یعنی پول یعنی بوی گوشت خام . . . پول خیلی چیز خوبی است اما این اواخر دارد حالم را به هم می زند
و هر روز که می گذرد می بینم دارد فاصله ام بیشتر می شود
بیشتر و بیشتر
دارم کارمند می شوم، با یک مقنعه ی مشکی و یک پراید سفید که هر روز بیایم و بروم ! می بینم دارم بیشتر فاصله می گیرم از چیزی که دلم می خواهد باشم و چیزی که باید باشم و نزدیک تر می شوم به چیزی که حس می کردم یک بازه ی موقت است و زود تمام می شود و می روم سراغ کارهای خودم. ولی نمی روم!
هر روز و روز بیشتر درگیرشان می شوم و بیشتر کار می کنم تا بیشتر درآمد داشته باشم تا راحت تر خرج کنم تا . . .
هر چه پیش آید خوش آید
فیالحال که فلسفه ی زیستتنوم همینه و بس
خیلی از ماها همین طوریم. زندگی همیشه اون جور که دلللللل مون می خواد پیش نمیره. پول دلیلیه برای دور شدن هممون از همه ی ما از اون چیزایی که سال ها رویاشو داشتیم...
سلام پروانه عزیزم. عزیز که میگم واقعا یه حس درونی و واقعیه نه مجازی . حس شبیه بودن تو یه موارد خاص. خیلی با پستت موافق بودم زندگی خیلی سخت تر و گرونتر از این چیزهاست که با رنگ و بوم حریفش شویم . منم عاشق نقاشیم اما هیچوقت برام حتی حکم راه باریکه مالی نداشته چون برای دل خودم کار کرده و میکنم و اصلا در حد تو حرفه ای نیستم تفریحی و با اشکالات زیاد کار میکنم . بله پول چیز بسیار خوبیه منم این روزا نبودنش و خواستنش رو بیشتر حس میکنم. باورت نمیشه دندو.نی دارم که حدود دو ساله مشکل داره و بخاطر هزینه بالای دندانپزشکی نشده که به دادش برسم . همیشه دلم یه حامی میخواسته و میخوات پدر دارم اما هیچوقت حامی نبوده . همیشه میگم خوش به حال اونا که همسر دارن و هیچی تو دلشون نمی مونه یه تکیه گاه دارن. الان تصمیم گرفتم یه پست بذارم موضوعش داره تو سرم وول میخوره اگه نوشتم بیا بخون و نظرت رو حتما بگو .
دوست دارم پروانه جون.
ای جانم
بنویس بنویس
عزیزم ان شاءالله که گسترده بشه روزیت و روزی همه مردم
سلامت باشی و گورا
پروانه امیدوارم یه راهی پیش پات باز شه که بتونی از کاری که دوست داری پول خوبی در بیاری و زندگیای که میخوای رو بسازی برای خودت
ممنون عادله جان
راه های خوب برای همه مون
باید واقع بین بود معجزه احتمالش بسیار کم است.اگر میخواهید زندگی کنید باید واقعیات را بپذیرید و بگذرید فقر بیماری فاصله و ... همیشه هست و خواهد بود.
اگر با همین وضع ادامه دهید کم خواهید اورد. حتما به مهاجرت از ایران از طریق ادامه تحصیل کار پناهندگی صوری و .. جدی جدی فکر کنید. ایران جای زندگی نیست برای ادمهای حساس و تنها بخصوص زنها.
متاسفانه هیچ نمی توانم به این گزینه ی رفتن فکر کنم
بد جوری تنم را می لرزاند
خواهر منم نقاش چیره دستیه هنوز که هنوزه تابلوهای زیادی میکشه ولی از سه سال پیش زد تو کار اقتصاد و پول نیاز مالی نداره و مستقله. میخوام بگم میشه در کنار رویاهاتون و هنر پول هم دربیارین و نیاز به چتر حمایتی هم نداشته باشین . خواستن توانستن است
والا من قبول دارم خواستن توانستن ایت
اما چیزی که هست اینه که ادم از موندن تو شرایط اصظرار خسته میشه
سلام. این چیزی هست که من سالها پیش بهش فکر کردم وقتی 18 ساله بودم و قرار بود برم دانشگاه. عاشق موسیقی بودم و این رشته رو هم قبول شده بودم اما هی نشستم فکر کردم و فکر کردم. به آینده شغلی، به درآمد، به آرزوهام، دیدم کارم با موسیقی درست نمیشه! رفتم سراغ مهندسی. دوستهایی که رفتن سراغ موسیقی عاشقانه و بدون درآمد دارن زندگی می کنن من هم که به آینده فکر کرده بودم با شرایط مالی یه کم بهتر و بدون عشق دارم زندگی می کنم!
به نظرم اشتباهه. عقیده ای که میگه پول رو بی خیال و در لحظه حال کن و به عشقت برس رو نمی تونم درک کنم چون نگرانی از فردا همیشه تو ذهنمه. به نظرم اشکالی نداره اگه مدتی کارهایی بکنی که درآمد زا باشه. بالاخره اجاره خونه ها بالاتر میرن ، پول پیش بیشتر میشه ، تا همیشه نمیشه مستاجر بود ، باید پس انداز کرد و پشت گرمی برای فرداها ایجاد کرد. آدم وقتی پشتش گرم شد می تونه خیلی کارها بکنه مثل دوست گرافیست من که برای طراحی پوستر میره تو ماساژ میگیره تو هتل های 5 ستاره ،بعد میره تو لابی میشینه ، به نوازنده پیانو گوش میده ، عود مورد علاقه اش رو سفارش میده ، و ظرف دو ساعت یه پوستر میزنه که 4 تومن پولشه! 4 تومن حقوق چند ماه منه
خوب همین دیگه
به نظر منم این اندک تفاوت رو باید بی خیال شد و رفت سراغ اون یکی
باید یه تصمیم جسورانه گرفت
خیلی جسورانههه
عطسه
پروانه جانم
چند وقت پیش با یکی از دوستانم که بازیگری تئاتر و رقص را پیشه اش انتخاب کرده صحبت می کردیم، خیلی دلخور بود از اینکه با وجود اینکه ساعات کاریش از همسرش بیشتر هم هست اما به چشم یک آدم بیکار به ش نگاه میشه. و همیشه همه ازش میپرسن هنوز کار نمی کنی؟
خلاصه که نگاه به هنر خیلی مسخره ست دور وو بر ما!
هی وای من
اون قسمتشووووووو که دیگه هیچی
سلام پروانه عزیز
مدت هاست شما رو می خونم
چند وقتی گم کردمت و الان خوشحالم از دوباره خوندن نوشته هات
عزیزم یکی از بهترین راه های فروش کارهای قشنگت استفاده از اپلیکیشن اینستاگرام و ایجاد مزون مجازیه
با کمی تبلیغ میشه مشتری های خوبی دست و پا کرد.
چون سابقه فروش مجازی دارم می تونم راهنماییت کنم که خودت انجام بدی یا اگر به هر دلیلی نمی تونی من می تونم برات انجام بدم.
اگر تمایل داشتی تو کامنت بعدی برات آدرس می ذارم
مرسی عزیزم
اما به همین راحتی که کسی رو فالو نمی کنن ملت
اینم خودش ماجراست
اما بعضیا توش ب شدت موفقن
شاید من راهشو بلد نیستم ک فالو ار ها زیاد بشنننن
بله همین طوره بازم من در خدمتم تمایلی داشتی ایمیل بزن
ممنون
یعنی شما خودتون پیج دارید؟ ک میشه روش کارارو گذاشت؟