پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

پاپیون به فرانسه (le papillon)، به معنی پروانه است و فرانسه مهد هنر و اندیشه و من عاشق این هر دو هستم!
پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

پاپیون به فرانسه (le papillon)، به معنی پروانه است و فرانسه مهد هنر و اندیشه و من عاشق این هر دو هستم!

وقتی چراغ ها خاموش است


نمیدانم چرا این شکلی ام

سال را با یک قولنج و گردن درد وحشتناک شروع کرده ام که هر روز صبح که از خواب بیدار میشوم انگار که از اول شروع شده باشد، شروع میکند به لنگ و لگد انداختن و دردش می شود مثل روز اول

گاهی قایم می شود و گاهی با تمام قوا می ریزد بیرون و امانم را می برد

یکبار هم اوژانسی رفتم دکتر که دو روز استعلاجی و مقادیر متنابهی متاکاربامول و چند تا قرص دیگر گرفتم که اگر خیال کرده اید مصرف متداوم و مرتبشان درد را ریشه کن کرد باید بگویم زهی خیال باطل!

حالا شده یک درد دو ماهه و نیمه که کم کمک دارم عادت میکنم در عضلات سرشانه و گردنم ضعف داشته باشم

نمی دانم به یمن حظور اوست یا فقط متاثر از آن باشد که این روز ها هچ دلم نمی خواهد کار کنم

دلم آن دفتر و این دفتر و فولان کار پروژه ای و  . ..  را نمی خواهد

دلم یک مزرعه میخواهد یا یک گل فروشی و یا حتا یک باغ گل که بشود تو مغازه هایش پلکید

دلم کار نمی خواهد، قانون نمی خواهد، باید و نباید نمی خواهد

دلم میخواهد کلاغ باشم

یا گربه، یا شاید رودخانه

بی قانون و بی مجالی برای دل بستن و بی ترس از رفتن

مثل گوپی ها که یک دقیقه بعد از تولدبچه هایشان یادشان نیست این موجوات ریز کنارشان بچه های خوشان هستند و همه را می خوردند

بی غم فردا

مثل درخت ها که زمستان می میرند و بهار دوباره به دنیا می آیند

آدم بودن درد دارد، مثل درد قولنجی که از پشت کمرت می گیرد و می آید بالا تا بیخ گردنت را بگیرد و جانت را بفشارد و اشکت را در آورد و نعره بر آوری که های! و نه بتوانی ساکتش کنی و نه بشود تحملش کرد

دیروز ها دعوای وحشتناکی در ساختمان اتفاق افتاد. خانم طبقه بالایی که همیشه صدای خنده هایش به گوشم می رسید و بارها نیمه شب از کرکر خنده هایش از خواب پریده بودم جیغ میزد. زن دیگری فریاد میزد کمک!! و صدای زد و خورد می آمد.

ماجرا از آن قرار بود که پسر همسایه که بیست ساله است در ترم های آخر دانشگاه با دختری دوست شده بود و خانواده اش برای اینکه طعم این روابط زیر دندانش نرود این رابطه را به ازدواج هدایت کردند و در کمتر از چند ماه پسرک همسایه شد یک مرد متاهل!

حالا نمی دانم چه طور دعوایشان شده بود که  دست و دماغ برادر دختر شکست و خون و خون ریزی شد و با دخالت پلیس 110 ماجرا قایله پیدا کرد

دلم برای خانم همسایه سوخت

گریه میکرد و اشک های درشتش تند و نتد می چکید

این روابط پیچیده ی انسانی است که کلافه ام می کند

چرا به اینجا رسید پس قصه؟

شکی ندارم که از اول درست شروع نشده بود اما همه ی آدم هایی که داشتند آن شکلی یقه می دراندند و هوارشان هوا بود مگر چیزی غیر از این می خواستند که همه چیز به خوبی و حوشی تمام بشود؟!

مثل معادلاتی که جماعت بلد نباشند x , y را سر جای درستش بگذارند و یکی معادله را بلد نیست و یکی وسطش خطا می کند و یکی راه را اشتباه می رود و  . . .

دست آخر میشود برهوتی که هیچ کس نمی خواست سر منزلش باشد

و برای رفع این سوء تفاهم ها باید حرف زد  ولی کسی حوصله حرف زدن ندارد

شاید اصلا همسایه طبقه بالایی کل فک و فامیل دختر را برای همین دعوت کرده بوده که حرف بزنند

بعد یکهو همه چیز شکل دیگری گرفته است 

روابط آدم ها و کلمه و حرف و ارتباط . . . 

همین قدر که نزدیک و ملموسند همان قدر هم می تواند تاریک و دور باشند

 



نظرات 14 + ارسال نظر
یک دختر معمولی پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 21:04

چه دردناک...

بله متاسفانه

سلی پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 23:42

برو یه ماساژ سوئدی بگیر البته در مراکز ماساژ رسمی نه این بغل استخریا اینا، سه ماه تموم وضعیت تو رو داشتم هر روز گردنبند طبی میبستم درد تا شونه هام کشید بود پایین، کار به mri کشید که ظاهرا چیزیو نشون نمیداد رفتم ماساژ با این هدف که یکی یه ذره شونه هامو ماساژ بده لااقل درد شونه هام اروم بشه، کار کسید به اینجا که در بعضی از حرکاتش، صدای باز شدن تک تک گره ها رو میشنیدم اخرشم دو تا حرکت انجام داد که بهم گفت نترس اختیار بدنتو بده به من، دو تا پیچ و تاب داد و وقتی یک ساعت تموم شد انگاری نود درصد درد من رفته بود ، فرداش به طرز کاملن محسوسی دردم کاهش پیدا کرده بود و این روند در چند روز بعد ادامه پیدا کرد و در کمال تعجب تا الان که سه ماهی از اون موقع میگذره دیگه از درد خبری نیست، اگه دردت بعد از ضربه ای، اتفاق خاصی، صدمه ای شروع نشد، حتما ماساژ رو برو، من رفتم نلوفر ابی که شعبه بانوانش تو جنت اباد هست

ممنون سلی جان
ماساژ محشره
اتفاقا اونجات هم نزدیک خونه خواهرمه
بهش بگم باهم بریم

مامان مریمی پنج‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 23:46

عزیزم ورزش پیلاتس به تو خیلی کمک میکنه البته به آرومی و با احتیاط باید شروع کنی .

بدن سازی چی؟
میخوام رو عضلات شونه کار کنم

سین جمعه 21 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 00:06

مدتها بود که می خواندم و می رفتم چون حرف خاصی نداشتم برای گفتن... اما در این مورد دارم! ;)
پروانه عزیزم، درست نشستن به خصوص برای کسایی مثل ما که مدت زیادی پشت کامپیوتر میشینن حیاتیه! من خیلی تلاش کردم و نشستنم هنوز مثل آدمیزاد نشده، اما چند روزیه میرم پیاده روی و توی اون نیم ساعت کاملا صاف راه میرم و اصلا شونه هام خمیده نیست، خیلی جدی دردم کم شده!
و البته از خیلی ها هم تعریف تاثیر پیلاتس بر اینجور دردها رو شنیدم، اگرچه 2-3 سالیه که دنبال یه فرصت مناسبم(!) و خودم هنوز امتحان نکردم :)

ممنون سین عزیز
من تمام تلاشمو می کنم صاف راه برم

بانوی سپید جمعه 21 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 03:35 http://arezohayesepidam.persianblog.ir/

مثل همیشه وقتی می خونمت انگار نوازش می شم...
انگار می شناسمت از روزگار مارگزیدگیت تا حالا که پرپرک تنهایی شده ای در آرزوی رودخانه شدن
حست رو حس می کنم
...

لطف داری بانو

فروغ جمعه 21 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 22:39

پروانه جان من پیشنهاد میکنم یه متخصص طب فیزیکی برو. یکی از دوستان دوسال درد داشت و دکتر میرفت اما فایده نداشت اما یه متخصص طب فیزیکی تشخیص درستی داشت.برای اینجور دردها از یه متخصص طب فیزیکی شروع کن که ایشالا درست تشخیص بده و خوب بشی

ممنون عزیزم
وقت گرفتم براش

لیلی شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 19:11 http://leiligermany.blogsky.com/

خیلی از ماها یاد نگرفتیم حرف ها و مباحثه هامون رو به قهر و دعوا و جیغ و داد ختم نکنیم

دقیقا همین طوره
حرف زدن همخ بلدی می خواد انگار

ساناز یکشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 13:28

پروانه زود خوب شو. خوبه خوب. قوی مثل همیشه

مرسی عزیزکم

خورشید یکشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 21:37

سلام
"ولی کسی حوصله حرف زدن ندارد" ....چرا اینجوری شدیم؟!
با طب فیزیکی منم موافقم.نتیجش رو دیدم.ان شالله برای شما هم خوب باشه

ممنون خورشید خانوم

سیمین دوشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 08:26

پروانه جان منم مثل شما درد شانه و کتف و گردن داشتم .سالها این درد رو داشتم اینقدر که در زمستان نمd تونستم شال گردن بندازم .من با ورزش پیلاتس این درد رو خوب کردم.منم مثل دوستان دیگه حتما پیشنهاد میکنم ماشاژ و پیلاتس برو. لیست باشگا های مختص به پیلاتس در سایت پیلاتس نوشته شده.ایشاله که زودتر بهتر بشی

مرسی عزیز دلم
کاملا به فکرشم که برم

مامان مریمی دوشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 17:08

عزیزم وقتی درد تموم شد و بهتر شدی بدن سازی برو چون اونم خودش فشار مضاعف داره

مرسی مامان مریمی
الان خیلی بهترم

25 سه‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 13:11

سلام پروانه جان..درست یک روز قبل از تعطیلات عید 93 خیلی ناگهانی درد گردن و کتف که تا کمرم ادامه داشت با شدت خیلی زیاد شروع شد طوریکه گردنم رو به یه سمت نگه میداشتم و موقع خواب که نگوو..دارو های اسپاسم و مسکن هم بی تاثیرتا اینکه بعد 10 روز پسر رعنای خواهرم ماساژ رو با روغن شتر مرغ شروع کرد و دقیقا اون قسمتی از رگ رو که گرفتگی داشت و بی اغراق به سفتی سنگ بود گرفت گفت میبینی؟ و یک ساعت تمام بی وقفه ماساژ داد طوریکه بعد یک ساعت انگاری دوش گرفته باشه بچه ام! بعد گردنم رو بستم و کم کم دردم روو به بهبود رفت..صرفا جهت ذکر تجربه بود و به عنوان نسخه درمانی فاقد اعتبار می باشد

دستش درد نکنه
الان دقیقا من دلم بچه خواهر ماساژ بده خواستتتتتت

25 سه‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 13:12

سلام پروانه جان..درست یک روز قبل از تعطیلات عید 93 خیلی ناگهانی درد گردن و کتف که تا کمرم ادامه داشت با شدت خیلی زیاد شروع شد طوریکه گردنم رو به یه سمت نگه میداشتم و موقع خواب که نگوو..دارو های اسپاسم و مسکن هم بی تاثیرتا اینکه بعد 10 روز پسر رعنای خواهرم ماساژ رو با روغن شتر مرغ شروع کرد و دقیقا اون قسمتی از رگ رو که گرفتگی داشت و بی اغراق به سفتی سنگ بود گرفت گفت میبینی؟ و یک ساعت تمام بی وقفه ماساژ داد طوریکه بعد یک ساعت انگاری دوش گرفته باشه بچه ام! بعد گردنم رو بستم و کم کم دردم روو به بهبود رفت..صرفا جهت ذکر تجربه بود و به عنوان نسخه درمانی فاقد اعتبار می باشد

فاطمه شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1394 ساعت 17:31 http://panjere94.blogfa.com/

سلام
لطفا حتما به متخصص قلب و عروق مراجعه کنید و نوار قلبی و آزمایش های لازم را انجام بدهید. درد در ناحیه پشت و گردن و می تونه خدایی نکرده از نشانه های بیماری قلبی و زبانم لال، حمله قلبی باشه.
امیدوارم همیشه سلامت باشید اما خواهش می کنم جدی بگیرید

سلام فاطمه جان
خواهرم تمهیدات لازم برای ام آر آی رو اندیشیده فعلا

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد