پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

پاپیون به فرانسه (le papillon)، به معنی پروانه است و فرانسه مهد هنر و اندیشه و من عاشق این هر دو هستم!
پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

پاپیون به فرانسه (le papillon)، به معنی پروانه است و فرانسه مهد هنر و اندیشه و من عاشق این هر دو هستم!

یک و دو و سه

1- حالا از شدت ترس روی صورتم تبخال بزرگی روییده . . .

ماجرا از آنجا شروع شد که سر میزم نشسته بودم و داشتم تندو تند کارهایم را می کردم که یکهو یک اس ام اس واریزی آمد که یکی از دوستانم به یکی از حساب های متروکه مبلغی واریز کرده بود که هیچ خبری از چرایی و چگونگی اش نداشتم و حدس زدم اشتباه شده که همان طور هم بود و قرار شد تا آخر شب پول را به حساب اصلی برگردانم!

از آنجا که نزدیک محل کار و خانه هیچ گونه بانکی موجود نمی باشد و من نتوانسته بودم کارت به کارت کنم صبح فردا از دفتر بدو بدو تا چند تا خیابان آن ورتر رفتم و با اولین بانکی که سر راهم بود وجه را کارت به کارت کردم

پول را که واریز کردم و دین چند ساعت تاخیر در قولی که داده بودم فروکش کرد 

داشتم برمیگشتم شرکت که گفتم شاید اس ام اس واریز بانک برایش نرسد خودم پیامک بزنم! این شد که سرم را انداخته بودم پایین و داشتم می نوشتم عزیزم واریزززز . . . .

که ناگهان پیشانی و ساق پایم با شدت به میله های بزگ فلزی کوبیده شد و خودم از حدفاصل بین شان پرت شدم این طرف میله ها

چند لحظه ای چشم هایم چیزی نمی دید 

گوشی موبایل متلاشی شده بود و قطعاتش پخش زمین بود، کیف پول و ده بیست هزار تومنی که از بانک گرفته بودم هم پخش و پلا و خودم آکنده از خاک

بعد از چند ثانیه یک خانم مسن آمد چیزهایم را جمع کرد داد دستم و برای اطرافیان تعریف می کرد که وقتی افتاده زمین موبایلش را برده اند و یک طوری موبایلم را داد که حالا بیا برو حال کن ما موبایلت را هم نبردیم و دقیقا خنده ام گرفته بود اما از شدت درد دم نمی زدم

بعدش هم یک خانم تپل و مهربان از ماشین پیاده شد و لاشه ام را گذاشت تو صندلی و برد دم شرکت پیاده ام کرد 

نمی دانستم چه شکلی تشکر کنم 

مخصوصا که همه ی ماجرای پیش آمده از بی توجهی خودم بود

اگر چه که وجود همچین میله های عجیبی وسط خیابان عجیب است اما خوب ما آنقدر از این شاهکارها داریم که به مخیله مان هم خطور نمی کند که به این فکر کنیم که چرا یک نفر باید همچین میله های نامتعارفی را کنار خانه اش در پیاده رو نصب کند 

بعدش هم که آمدم شرکت ، همکارم فکر میکرد با موتوری تصادف کرده ام

آقا کریم برایم یخ آورد و قلمبه ی روی پیشانی و گوشه ی چشمم را با کمپرس یخ از کبودی نجات دادم

همه ی ماجرای دیروز ساده و مضحک بود . . . 

زن مهربانی که مرا رساند مهربانانه میگفت امان از دست شما جوون ها

یکهو شده بودم جوانک خام دستی که گند بالا آورده بود

روی پله ها مثل خرچنگ راه می روم و همه بدنم درد می کند و  . . .



2- دوست های آدم سرمایه های او هستند. همیشه  به این چشم به دوست هایم نگاه می کنم که همه ثروت و دارایی ام آنها هستند.

بعد از پایان دوره کارشناسی و سال های بعدش یکی یکی از آدم هایی که خبر و احوالشان را داشتم کم شد و ماند یک دانه فرزانه! همان که همیشه از حال و روز هم خبر داریم و برای هم کادوی تولد می خریم و حداقل ماهی یکبار هم را می بینیم! چند وقت پیش ها با خودم میگفتم کاش در سال های کارشناسی زمان بیشتری را صرف شناختن و دوستی با همکلاسی هایم می کردم تا دوست های بیشتری برایم می ماند و یک طورهایی خودم را مقصر می دانستم که همه تمرکزم سر درس و کار بوده لابد !

حالا بعد از چند سال یکی از بچه های در یک گروه  وایبری بچه های هم کلاس و هم دوره ، ادم کرده و بعد از گذشت چند وقتی فهمیدم که هنوز هم اگر در همان جو باشم همین یک دانه دوست برایم بیشتر نخواهد ماند . . .

از بس که جماعت جوک هایی می فرستند که رسما دارند دخترها را مسخره می کنند! از بس گل به خودی می زنند! از بس اصولی که با خیلی از آدم ها به آن رسیده ای را گم و گور و کم رنگ می بینی که چه اصراری وجود دارد کسی را مسخره کنیم برای جوک گفتن؟ برای خندیدن؟! چرا خودمان را جای همان یک نفر نگذاریم؟

بعدترش هم بینهایت جوک جنسی و اروتیک که آدم می ماند به کجایش بخندد

خوشحال شدم که همان یک دانه دوستم را دارم از همه سال های دانشگاه! دوستی که اصول اولیه ی ارتباط را حد اقل می داند. چون مطمعنم اگر برگردم و در آن سالها باشم همین یکدانه را با خودم بر میدارم!

حالا گروه فولان شده برایمان کر کر خنده! رسما هر کسی می آید با موقعیت و میزان پس انداز و در آمدش جولان می دهد و همه هم البته ناراضی و شاکی هستند از چیزی که هستند و  . . .


3- چند سال پیش تر ها که افغانی های مقیم ایران اینقدر زیاد نبودند و جماعت ناشناخته ای به حساب می آمدند و دیدن پول افغانی جذابیتی داشت یکی از دوستان برادرم که کافه دار بودند و به واسطه ی همین کار کلی کارگر افغانی زیر دستش کار میکردند از خصوصیت ها و خصلت این قوم می گفت

میگفت دوستشان ندارد چون آدم های دروغگو و غالبا زیرآب زنی هستند! از شرافتی که به باد رفته بود و ارزش های انسانی ای که به گند کشیده شده بود و لگدمال شده بود می گفت . . . (البته که این به آن معنی نیست که کل افغانی ها همچین آدم هایی هستند و فقط آن فضای محدود و آن آدم های محدود این نتیجه را به بار آورده بود)

این روزها همه حرف هایش را یادم می آید

یادم می آید که ما ایرانی ها . . .

فقط بلدیم از همه چیز جوک بسازیم و دست بیندازیمش و به گند بکشانیمش

اگر کسی را جلویمان سر ببرند جوکش را می سازیم

نه از مصیبت و ظلمی که روا شده حرفی می زنیم و نه کاری میکنیم که ظالم حدش را بشناسد و نه مظلوم حقش را باز بستاند

تنها کاری که میکنیم این است که جوکش را باب میکنیم که اگر فردا بدتر و بدترش پیش آمد هم بخندیم! 

این عکس العمل را در بینهایت ماجرای مختلف دیده ام! وقتی روی صورت دخترهای اصفهانی اسید می پاشیدند چند نفر هم با بطری آب معدنی روی صورت جماعت آب ریختند! می دانید چرا؟ چون طرف را بترسانند و بعدش هم بخندند

وقتی نان گران شد جوک هایش در آمد

وقتی نیترات تویه آب لو رفت

وقتی روغن پالم مطرح شد

وقتی  . . .

همیشه

ما چه طور آدم هایی هستیم؟

از کنار جماعتی که با یک میله صندوق های صدقه را خالی می کنند می گذریم و راهمان را می رویم

از کنار ظلمی که روا داشته می شود و حقی که نا حق می شود  . . .

رد می شویم و میرویم سر فرصت جوکش را می سازیم و می خندیم


نظرات 16 + ارسال نظر
غریبه سه‌شنبه 23 دی‌ماه سال 1393 ساعت 11:52

آخ پلاله جانم
چرا مراقب نبودی؟ اگر چیزی میشد چه؟ خداروشکر که به خیر گذشت.
بلا دور باشه انشاالله
در مورد جوک ها و اینکه می ایرانی ها چه شده ایم...
یک لغت
لمپنیسم

عزیزکم
بله واقعا خدا رحم کرد . . .
با لمپنیسم هم کاملا موافقم

مونپارناس سه‌شنبه 23 دی‌ماه سال 1393 ساعت 21:58

سلام
1-انقلاب که شد من 10 سالم بود و خلقیات مردم رو قبل از انقلاب درست یادم نیست ولی بعد انقلاب به جز اون اوایل که همه یه طور دیگه شده بودند به مرور همه اونی شدیم که ذاتا بودیم . ما کی یه ملت فهمیده و معتقد به اخلاقیات بودیم که حالا تاسفش رو بخوریم؟ زنها و دخترای ما- درصد قابل ملاحظه ای ازشون- الان دردشون مدل دماغ و رنگ مو و مارک لباس و ... هست و مردامون هم پزشون به مبلغ درامد و تعداد زنها و دخترایی که باهاشون رابطه داشتن یا دارن و مدل و قیمت ماشین و .... هست .از این ملت امید چی میشه داشت؟دین و مرام و مسلک ما فقط یه چیزه خودپرستی و اصالت نفع ، بقیه اش فقط ظاهر سازیه.

2- امیدوارم حالت بهتر باشه .بهتره توی خیابون بیشتر دقت کنی شنیدم توی تهران موتورها خیلی بیقاعده و دلبخواه راه میرن و حوادث زیادی هم برای خودشون و هم دیگران پیش میارن حتما همکارات واسه همین فکر کردن پای یه موتور وسطه .هزینه های درمان رو هم که خبر داری پس بیشتر مواظب باش.

3- گولو چند وقت پیش یه پستی در مورد این نوع خودزنی خانومها -اشاعه جوکهای مربوط به خانومها توسط خودشون - از طریق اس ام اسها و وایبر نوشت که خیلی جالب بود .وقت کردی بخون

4- موفق باشی
4-

سلام
در مورد یک باهاتون موافق نیستم. به نظرم مردمان بدی نیستیم... تو بستر بدی قرار گرفتیم
دو هم بعله. باید خیلی بیشتر مراقب بود.
در مورد سه هم پیش ازاون پست آیدای هزار و یک شب پست کاملی در این مورد نوشته بود که من توصیه میکنم شما اونو هم بخونی
ممنون

افسون سه‌شنبه 23 دی‌ماه سال 1393 ساعت 21:59

3.حرفی ندارم.من اصن تو گروه هایی که رو اعصابمم توقف نمیکنم...چرا لیو نمیدی؟ارزش اعصابتو داره؟من تجربه دارم که صحبت کردن و چونه زدن هیچ افاقه ای نمیکنه...

2.خدا میدونه منم برای پیدا کردن دوستای دلخواهم چقدررر اذیت شدم...ولی خدا رو شکر الان 3-4تا پایه ش رو دارم.احساس خوشبختی تو زندگی من به حال این دخترا وابسته ست...

1.ای واااای! اینجا ایرانه عزیزم...باید جلوتو نگاه کنی .شاید یه درخت هم وسط خیابون ببینی...
ولی خوب خودم رو که جات گذاشتم دیدم یه یه کبودی کوچولو می ارزیده.من این جور مواقع هر بار که پام رو روی پله اول میذارمو درد میگیره خندم میگیره و تا آخر پله ها فقط به حرفای پیرزنه و خانم راننده ی مهربون فکر میکنم که در حد یه بچه(تو بخون نوجوون!) سرزنشم میکرده...انگار خدا سهم خنده ی هفتم رو اینطوری بهم داده

مرسی عزیزکم
افسون باور میکنی حالا تو پیاده رو میله می بینم ترسم میگیره . . .
دوستات مبارکت باشن همیشه
احتمالا منم لیو میکنمش

آزاده چهارشنبه 24 دی‌ماه سال 1393 ساعت 08:20

سلام خدا رو شکر بخیر گذشت.
مدتهاست می خونمت .چون یکی رو پیدا کردم که شبیه من فکر می کنه و انگار حرفای دل من رو می نویسه.ندیده دوستت دارم وهر روز در خونت رو باز می کنم و بی اجازه می خونمت .یه مدت گزارشگر سرویس اجتماعی یکی از روزنامه ها بودم یه مدت گزارشگر سرویس اقتصادی به فراخور رشتم.الان همراه اولم ونکم یه مدتی محل کارت این دورو برا بود. مواظب خودت باش نازنین

عزیزم
ممنون آزاداه جون
لطف داری
بله آمارت کاملا دقیقه حالا اومدم نزدیک باقرخان

موفق باشی دوست ندیده و مهربونم

رضوان چهارشنبه 24 دی‌ماه سال 1393 ساعت 08:32

ایشالا سالم باشین

منم متحیرم از جوک هایی که مسخره می کنند دختر و زن را.
و بقیه....

راستی عزیزم ثبت نام ارشد فراگیر تا 28 این ماه هست.

سلام عزیزم
ممنون بله
تا هفته بعده مهلتش
ممنون

فیلسوف ناشناس چهارشنبه 24 دی‌ماه سال 1393 ساعت 09:07

با سلام وآرزوی سلامتی

1- اون تابلوهای راهنمایی رانندگی هست نوشته : نتیجه عدم توجه به جلو !

2-قدیما میگفتن : دوست آن باشد که گیرد دست دوست ....
الان باید بگن : دوست آن باشد که داند حداقل اصول اولیه ی ارتباط را ...
بله بعضی جوکهای وایبری خیلی مزخرفه، گویندشو باید از دمش دارش زد

3-مخصوصا نوجوانها، سعی میکنند با در کردن جکی از خودشان در هر حال و وضعیتی ، خودشان را کول! و با حال نشان دهند

روز خوش

سلام
1-
2-
3-


ممنون فیلسوف جان

افسون چهارشنبه 24 دی‌ماه سال 1393 ساعت 10:55

اولین بار بود به اسم جواب نوشتی.اینکه حس خوبی دارم الان؛ یعنی دیوونه شدم؟؟؟

راستی میله هه نخوردت !!!


نهههه

یگانه چهارشنبه 24 دی‌ماه سال 1393 ساعت 19:58

سلام من از این اتفاقا زیاد سرم اومده نمونش
بعد از سه چهاربار تعهد کمیته انضباطی قول داده بودم ب خودم هر وقت مامورهاشونو دیدم فرار کنم که متاسفانه تو یکی از فرارهام رفتم تو شیشه در برقی دانشکده و هرکی تو لابی بود از خنده پخش زمین شده بود تازه همکلاسی هام رفته بودن پیش نگهبان اصرار که این قسمت رو از تو فیلم دوربینا جدا کنن بدن ب دوستام تا بزارن تو فیسبوک حالا ب عمق فاجعه پی ببر
ولی چیزیی که الان برام جالب بود اینکه شما ب این نتیجه رسیدین چرا ما عادت کردیم که ب کوچکترین چیزها بخندیم و مسخره کنیم!!اما چیزی که فکر منو درگیر کرده اینه که چرا مردم ما عادت کردن ضایع کردن و مسخره کردن از نوع تحقیرامیز رو نوعی کلاس بدونن و در نهایت به یه نتیجه رسیدم اونم مشکل کمبود و دیده نشدن !!همیشه برا پسرایی که خودتو میگیری بشتر اذیت میشی از سمت دختراهایی که حس کنن ازشون بالاتری به این شکل حالتو میگیرن
نمیدونم ب کجا داریم میریم

ای وای من
یعنی اون ضربه یه ور این عکس العمل دوستات یه طرف
تازه همکار من میگفت شانس آوردی من نبودم چون دلمو میگرفتم و کر کر بهت می خندیدم

مریم پنج‌شنبه 25 دی‌ماه سال 1393 ساعت 08:41

پروانه جون من خیلی از این جوک ها رو ساخته دست مردم نمی دونم
به نظر من خیلی از اینها از جایی و به هدف خاصی نشات میگیره
زمان اون بنده خدای قبلی چقدر گرونی شد و دلار بالا رفت و ارزش پول ملی پایین اومد و تحریم و گیر نیومدن دارو و چی و چی و چی
حالا چی شده به خاطر یک ذره گرون شدن نون جوک میسازن که فلانی یادت بخیر . یا فلانی تو که گند زدی بس که گرونی شد...
گرونی های الان از اون موقع که بیشتر نیست؟ هست؟ پس چرا جوکش میاد؟
دارن جو سازی می کنن عزیزم. می خوان باز دوباره یکی مثل اون رو علم کنن

یعنی دلقک بازی و تیکه های این طوری برای ما از نون شب واجب تره به خدا
و من هم فقط برام سواله
و چقدرم عجیبه
و چقدرم دردناک البته

مریم پنج‌شنبه 25 دی‌ماه سال 1393 ساعت 08:43

پروانه جون من خیلی از این جوک ها رو ساخته دست مردم نمی دونم
به نظر من خیلی از اینها از جایی و به هدف خاصی نشات میگیره
زمان اون بنده خدای قبلی چقدر گرونی شد و دلار بالا رفت و ارزش پول ملی پایین اومد و تحریم و گیر نیومدن دارو و چی و چی و چی
حالا چی شده به خاطر یک ذره گرون شدن نون جوک میسازن که فلانی یادت بخیر . یا فلانی تو که گند زدی بس که گرونی شد...
گرونی های الان از اون موقع که بیشتر نیست؟ هست؟ پس چرا جوکش میاد؟
دارن جو سازی می کنن عزیزم. می خوان باز دوباره یکی مثل اون رو علم کنن

مریم پنج‌شنبه 25 دی‌ماه سال 1393 ساعت 08:47

در مورد خانم ها هم که به نظر من یک نوع فرهنگ سازی زیر پوستیه
سیاست های کلی بر حذف خانم ها از عرصه های اجتماعی قرار گرفته
تفکیک جنسیتی دانشگاه ها, تشویق به بچه دار شدن, طولانی کردن مرخصی زایمان , تشویق به بازنشستگی پیش از موعد کارمندان خانم , و....
الان دیگه تقریبا تو هیچ ارگان دولتی مگر برای مشاغل خاص نمی تونید استخدام خانم رو ببینید
تو رشته های فنی مهندسی که اصلا نیست
چون خودمم رشته ام اینه
اینها از این قضیه راضی هستند . دوس دارن که این فرهنگ جا بیفته..

آره
منم زیاد به این نکته توجه کردم و دیدم که چقدر زن هایی که تا دیروز نخبه و دوش به دوش مردان بودند حالا شدند موجوداتی که باید برن خونه و بشنن بی کار
فکر کن؟!!!!
بعد خود این جماعت نسوان در پراکندن این جوک ها کوتاهی نمی کنند

علی جمعه 26 دی‌ماه سال 1393 ساعت 10:44

عجب!!!!
بازم خدا رو شکر کن اون زمانی که این حادثه اتفاق افتاد کسی گوشی دستش نبوده بخواد فیلم بگیره...
چون این روزا تو هر موقعیتی یکی داره فیلم میگیره تا یه سوژه پیدا کنه واسه خنده...

بیشتر مواظب باش خواهن...


هی وای من

ایلین یکشنبه 28 دی‌ماه سال 1393 ساعت 13:59

سلام گزیده جون .جریان تصادفم رو که برات تعریف کردم منم موقعی که بیهوش روی زمین افتاده بودم گوشیم رو دزدیدن . قدیما یکی طوری میشد همه سعی میکردن کمکش کنن ولی حالا اول از همه اموالتو غارت می کنن من تازه مقنعه هم از سرم در اومده بود حالا تو این هاگیر واگیر یکی می خواست مقنعه سرم کنه

هعی وای من
بله
زیاد دیدم تو جریات تصادف گوشی طرفو زدن

مریم گلی چهارشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 14:28

ای خدا من اون برامدگی را رو صورتت دیدم فقط
کجا بودم من لعنتی آخه که وقتی خواستی واسه یه نفر ناز کنی اون هم تو دسترس نبوده

ای جون دلکککک من

نیلوفر شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 03:31

عزیزم شاید تلخ باشه اما ما آدم های بی غیرتی هستیم که تنبل همه دنیایمان را گرفته و ما حال نداریم حق خودمون رو از یه مشت مزدور بگیریم و با کلماتی مثل هر کاری دیگران کردند ما هم میکنیم و همه دارن از همینا میخورند و ما خیلی گرفتاری داریم و وقت اعتراض نداریم سر خودمان را گول میمالیم


راستش...
تنبلی و بی غیرتی معنای دیگه ای داره
این هیچ کاری نکردم واسه تنلی نیست
یه طوری از همون غیرته
یه حسیه
یه طوریه
اما تنبلی نیست

صبا دوشنبه 6 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 19:25

شاید اگه همدیگه رو دیده بودیم, دوستای خوبی می شدیم.
چون من هم در بهت و حیرتم از این جکها و مسخره کردن ها و پزدادن ها و ....
و من هم چند دوستان از دبیرستان دارم که میدونم فقط همون چندتا هستند که هیچ وقت از این دست جکها نمی فرستند (اما خب پز دادن درباره موقعیت و سفرهای خارجه و ... بحثش جداس! )

من تو این مدت فهمیدم که میشه بدون دیدن هم میشهههه

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد