پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

قبل تر اسم وبلاگم مارگزیده بود و قبل ترش فولان و بهمان و اینا . . . اره من همون پروانه هستم
پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

قبل تر اسم وبلاگم مارگزیده بود و قبل ترش فولان و بهمان و اینا . . . اره من همون پروانه هستم

باب اسفنجی

سپاس خدای را آن هنگام  که باب اسفنجی را آفرید

و از استخوان دنده ی چپش پاتریک را خلق کرد و اختاپوس و آقای خرچنگ و سندی را

و تو چه می دانی که چیست آن؟

همانا که کوردلان چیزی غیر از تکه ای اسنفج زرد مکعبی و متخلخل نمی بینند و حال آنکه ما در آن نشانه ها قرار دادیم برای آنان که اهل تفکر باشند

که باب اسفنجی را مظهر پاکی و صداقت و سادگی قرار دادیم که همواره عاشق کارش است و از نیکی کنندگان

و اگر خواست خدا باشد دل ها به راحتی مسخر شلوار مکعبی می گردند

آیا ندیدی که ناگهان تیشرت ها و کیف ها و عروسک ها و موبایل ها و لیوان های زردی که همه جا را پر کرده است؟

آیا ندیدی آن زمان که باب اسفنجی پخش می شود و هیچ جنبده ای از جلوی تلویزون جوم نمی خورد؟

آیا ندیدی همان اطفالی که مثل توپ جق جقه به هر سوی جهانند، تا پایان نمایش باب اسفنجی رام و ساکت هستند؟

آیا نیدید که هر سی دی باب اسفنجی از صبح تا شب بیست و شش بار پلی می شود بدون لحظه ای توقف

پس از ایمان آورندگان باشید

و خداوند را یاد کنید

حتا برای بودن باب اسفنجی

 





بهار میگوید چرا باید برای بودن باب اسفنجی به خدا ایمان آورد؟ میگویم چون باب اسنفجی از آن جهت خوب است که همچون رسولی آکنده از نیکی ها و سادگی هاست و آن جهت که رنگ خدا دارد! چه خوب که ارزش های اخلاقی و مهربانی را یاد بچه ها می دهد . . . 

نظرات 21 + ارسال نظر
اندر احوالات سه‌شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 13:50 http://andarahvalat30.blogsky.com


عاااااااشقتم

من بیشترررررررر

مهدی سه‌شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 13:51 http://rishe.blogsky.com

جالب بود ، خعلی

تردست سه‌شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 15:35

وای برتوای شیطان کبری که ابلیس اززبان توسخن میگوید وبا این توحیدغیرربانی خسرالدنیاوالآخرة خواهی بودوهم فیهاخالدون پس به صراط المستقیم بازگردای فرزندم که ان الله یحب التوابین که ماهی را هروقت بگیری تازه است وجوجه را هرگاه بگیری جیک جیک کنان.
فرزندم هماناتمساح راهرگاه ازآب بگیری تازه نیست لیک توراتازه پندارد ودرحکم صبحانه ناهار یاکه شام بیندومحترامانه میبلعد.
پس باهرکدام به طریقی دیگرگون روبه روشد.
فرزندم بدان که درمقابل قادرمطلق ذره ای بی مقداری که بودونبودت برابراست پس ای ممکن الوجودبی مقدار چگونه خود را در مقام تمسخرکلام واجب الوجود میبینی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگراز هدایت شوندگان باشی ازهدایت شوندگانی پس هدایت خواهی شدوبه غلمان بهشتی خواهی رسید واگرهم هدایت نشوی ملک عذاب به توخواهدرسید.به هرحال نتیجه به ضاهریکی است اما چون دقیق گردی هزاران نکته ی باریک تر ازمواینجاست.

و بسیار پندها و اندرزها نهان بود در کامنت شما
و توفیق باد شما را
تا همیشه از کامنت گذاران باشدی
تا روح و روان جماعتی را خشنود بنمایید

سعیده( مامان آرین) سه‌شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 15:36

وای عزیزم پسر منم عاشق باب اسفنجیه.

خودت چی؟؟؟؟

مینا سه‌شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 18:47 http://mahanie.blogfa.com/

سلام دوست جونم
دلم برات تنگ شده دختر
دوستت دارم

عزیز دلمی مینا جونم دوستم

ساناز گاهی روشن سه‌شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 20:07

من عاشقشم شلوار مکعبی محبوب من با اون مژه های خوشگلش

منم عاشققققققققققشم

فیلسوف ناشناس چهارشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 08:05

منو همسرم ازش درسهای آموزنده زندگی می گیریم !

من عاشق خانواده تونم یعنی

زی زی چهارشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 08:05 http://zizi1364.blogfa.com/

البته تا جاییکه این خواهرزاده های گرامی ما رو از این بنده خدا زده نکنند

خواهرزاده های من که از صبح تا شب هم پخش شه بازم می خوان

مهسا چهارشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 08:18

:)یعنی عالی

سارا چهارشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 09:18 http://aramsara88.persianblog.ir/

خدا نکشت پروانه
مردم از خنده
پسرهای من هم عاشقش هستن


منم عاشقشم

غریبه چهارشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 11:00

من انقدر که باب اسفنجی رو دوست دارم و قبول دارم اگه یک موجود مذکر واقعی رو دوست داشتم قاعدتا باید بچه ی اولم الآن میرفت کلاس اول دبستان!!!

ای جاااااااااااااااااان
عالیه این عالی

نازنین چهارشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 13:12

اینجور که در مدح باب عزیز نوشتی واجب شد برم تو کارش!

اره بابا
برو دکتراشو بگیر

خاموش پنج‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 01:53

من اولین باری هست که وبلاگتونو دیدم ولی اینقدر پستتون شدیدا لایک داشت که نتونستنم بدون نظر برم، من یک دختر موش دارم که در حالت عادی نشستن براش یک چالش به حساب میاد ولی موقعی که باب اسفنجی پخش میشه حداقل دو ساعت نشسته و محو تماشاست ومن هم در حال دعا به جون سازنده ی این کارتون. امیدوارم سالم وشاد باشید

عزیزم
موش کوچولوی خواهر منم همین طوریه

یه مادر پنج‌شنبه 20 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 10:39

گاهی یه تیکه سنگ یا یه تیکه کاغذ یا یه نوشته یا یه باب اسفنجی پیامشان دلنشین تر وجذابتر از ادمهای پر مدعاست هزارتا لایک به این پستت

* رویا * شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 09:47

سلام،ان شالله هفته خوبی رو شروع کرده باشین :-)
من کارهای زیباتون رو تو فیسبوک دیدم،بهتون تبریک میگم،شما آدرس اینستاگرام هم دارین که بشه اونجا هم کارهاتون رو دنبال کرد؟( چون دیگه به فیسبوک دسترسی ندارم )
و یه سوال دیگه شما تدریس هم میکنین برای نقاشی روی پارچه و کارهای دیگه؟
بازم تشکر همراه یه عالمه آرزو های خوب ^_^

ممنون رویا جان
نه متاسفانه
اما کارا تو وبلاگ هست
nsh.blogsky.com

زحل شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 11:27

محبوبه شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 11:27 http://nabz.blogfa.com

آخ که حتی اگر سوره ای در باب باب اسفنجی نازل شود به حق است ...
و خیلی چیزها را به آدم بلد میدهد و خیلی خوب و عمیق...

خیلی هم شیرین

آذین شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 13:06 http://i64.blogsky.com/

به خدا منم عاشقشم. مخصوصا اون پاتریک خنگ و کپل با اون باب افسنجی گفتنش :* :*
این کارتون اصلا با روح آدم بازی میکنه از بس شیرینه

پاتریک مغز ندارههههه

سین شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 23:16

پروانه جون! فکر کن دیروز رفتم یه تی شرت لیمویی خریدم، بعد چون احساس می کردم بهتره اول شسته بشه انداختمش تو ماشین، بعد الان چی دارم؟ یه تی شرت لیمویی با نقوش سبز! خواستم بگم اگه سفارشاتت زیاد شد دیدی نمیرسی، بدی من واسه مشتری های عزیزت رنگ آمیزیشون می کنم! :))
اما جدی قصد دارم الان روش رو با سبز نقاشی کنم بلکه اون خط هایی که افتاده هم بخشی از طرحش محسوب بشن :D



عزیزم
امیدوارم خوشگل بشه
عکسشو نشون ما هم بده

نگارا یکشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 04:59

عجب توپ نوشتی!
البته باید اعتراف کنم من از زمره کوردلانی هستم که چیزی جز اسفنج مکعبی متخلل نمی بینم. باشد که فرصتی باشد اپیزودی نگاه کنم و رستگار گردم!

چهار گیگ ناب ناب
خواستی بیا م بهت بدم

بانو سرن یکشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 19:25 http://banooseren.blogfa.com/

واقعا؟

واقعا!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد