پاپیون به معنی پروانه

قبل تر اسم وبلاگم مارگزیده بود و قبل ترش فولان و بهمان و اینا . . . اره من همون پروانه هستم

پاپیون به معنی پروانه

قبل تر اسم وبلاگم مارگزیده بود و قبل ترش فولان و بهمان و اینا . . . اره من همون پروانه هستم

بعضی حرف های در گوشی . . .


تو بی آر تی های میدان ولیعصر نشته ام و جمعیت زیادی هم در اتوبوس در حال لولیدن هستند و میانگین فاصله ی جماعت از هم به وجب هم نمی رسد. بالای سرم دخترکی بلند بالا و و باریک ایستاده که مدتی است که با گوشی تلفنش حرف میزند و از قضا با دوست پسرش هم حرف میزند .

از وجنات امر پیداست که دخترک تازگی ها با پسر آشنا شده و حالا در دیدار های اولشان پسر خواسته تا دخترک بیاید خانه شان و حالا دختر داشت بهانه می آورد که من لباسم مناسب نیست و آرایش ندارم و خسته ام و مادرم منتظر است و چه و چه و چه اما هرچقدر توجیه می اورد آن ور خط اصرار بیشتری می کرد. آخر سر کار به جایی رسید که دختر گفت نه من از خودم می ترسم و به تو اعتماد دارم و  لابد پسر گفته بود همه اینها بهانه است و تو به من شک داری که نمی آیی! به اینجا که رسید دخترک داشت سعی داشت جهت  گفتگو را عوض کند و مکالمه را ادامه بدهد اما آن سوی خط بی میل بود و در همین حیث و بیث و قبل از اینکه بتوانم حتا صورتش را ببینم در یکی از ایستگاه های قبل از میدان ولیعصر پیاده شد و من هنوز نگرانم که نکند رفته باشد؟


دلم می خواست دست دخترک را بگیرم و بگویم که این ادم مال تو نیست، فقط یک نفر است که وسط راهت آمده و به همین زودی هم می رود، وقتی داری با اشتیاق از خودت می گویی و  او حرف را عوض میکند بفهم که این آدم جز آسیب و صدمه برای تو چیزی ندارد، دلم می خواست بگویم رویا هایت را با بودنش گره نزن، خانه شان نرو و هیچ وقت هم رویش حساب نکن!

دلم سوخت برای بینهایت معصومیتی که هیچ وقت یاد نگرفته بود که چطور در رابطه با ی جنس مخالف چطور رفتار کند!

دلم سوخت برای دختری که هیچ چیز از خودش و خواسته هایش نمی دانست و به جای اینکه محکم بگوید نه! نمی آیم چون نمی خواهم که بیایم آسمان و ریسمان را می بافت تا طرفش را قانع کند! مثل یک تضاد نیمه کاره که نه سنت ها و باورهای عرف و مذهبی را به رسمیت می شناسی و نه می دانی دنیایی که با که می خواهی شیرجه بزنی داخلش جای امنی هست یا نه . . . 

حرف های بزرگانه و نباید ها رو مثل یک ریسمان تنگ از خودت رسته ای اما هنوز غالب باید ها و نباید های خودت را نمی دانی

کاش به جای این همه بینش و معارف و علوم اجتماعی و علوم پرورشی و غیره کلاسی با عنوان رابطه برایمان برگزار می کردند که به جای اینکه از دهن دوست و آشنا و تجربه های موفق و نیمه موفق و ناموفق خودمان برای ایجاد و برقراری و پایان دادن به روابطی که همه ی زندگی ما را می سازند بود

کاش یادمان می دادند که وجودمان چقدر ارزشمند است

که نیازهای غریضی مان را هدایت کنیم

که از بدنمان خجالت نکشیم

که چطور رابطه مان را هدایت کنیم

که صرف جنس مخالف بودن به معنی واجد شرایط بودن نباشد برای داشتن یک رابطه

که یاد بگیریم  . . . میترسم خیلی چیزها را که دلم می خواهد بنویسم اما امان  برچسب هایی که به پیشانیت می چسبانند


آن روز عصر من دلم برای خودم و خیلی دختر های دیگر و آن دختر توی اتوبوس سوخت

دلم سوخت که گذاشتم دوست پسرم دستم را وقتی کسی نگاهمان نمی کرد گرفت و نه وقتی که حس میکردم دلم می خواهد دستمان توی دست هم باشد . . .

دلم می خواست دنبال دختر بروم و بگویم ببین . . . میدانی . . . حتا شنیدن دو تا جمله تان کافی بود که کسی که دو سال از تو بزرگتر است بفهمد که این آدم شوتت میکند تو زباله دانی! 

اما نرفتم

قدم هایم سنگین بود

ازدحام جمعیت آنقدر بود که حتا وقتی سرک کشیدم نتوانستم رد رفتنش را ببینم


نظرات 11 + ارسال نظر
نخستین بی نام دوشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 16:52

جدایی در برابر بی آبرویی ای که برای خیلی از این دخترها پیش می آید معضل بزرگی نیست. خدایا دختران سرزمینم را در پناه خودت نگه دار.

کی حرف از جدایی زد الان؟

شیوا دوشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 22:18

منم دلم سوخت . برای همه دخترهایی که انتظار عشق دارن اما ته تهش هیچی جز نیازهای جن سی طرف مقابل نیست . کاش به پسرهامون یاد بدیم برای ارضا نیازهای بدنشون با روح و روان یه دختر بازی نکنن. کاش پسرهامون مرد بار بیان

با یکی حرف میزدم یه چیزی گفت خیلی خوب بود
که نقش عمه ی نابه سامانی تو روابط این چنینی به خاطر لوس بودن آقا پسراست
که البته مادرهاشون این هدیه رو بهشون میدن

سلی دوشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 23:50

و هر روز تکرار میشود..... أمان امان امان.... و نمیشود همه دانته ها وتجربیات تلخی که نمیخواهی دیگری تجربه کند، به چند جمله منتقل کنی .....
کاش نرفته باشه.....

اوهوم
و کاش تا قبل از اینکه خودش این چیزا رو بفهمه نره

مجید سه‌شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 07:44

اینجا تهران است، شهری که ...

سه نقطه تان تو حلقم!!!

غریبه سه‌شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 07:56

کاش توی زندگی هر دختری یکی باشه که این حرفایی که اینجا زدی جوری بهش بگه که جبهه نگیره و قبول نکنه.... پلاله خیلی متنت منو به فکر برد... یاد خودم افتادم....

عزیزم
کاش اون کلاس بود
منم یاد خودم افتادم

رویا سه‌شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 09:41

کاش نرفته باشه

کاش ارزش خودشو بدونه

ای کاش قبل از اینکه دیر شه بفهمه

اوهوم
کاش کاش کاش
کسی ه یادش نمیده
خدا کنه خودش یاد بگیره

مونیکا سه‌شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 10:22 http://lvlonica.persianblog.ir

تردیدها و بهانه آوردن ها و عذاب وجدان بعدش که اگر آن روز میرفتم میماند و تنهایم نمی گذاشت و هزار تصور کودکانه دیگر...دلم سوخت برای آنهمه معصومیتی که به اجبار کنارش گذاشتیم

حتا نفهمیدیم که معصومیم

صدف سه‌شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 15:29 http://sadafmkh.blogfa.com

جامعه مابین سنتی و مدرن بهتر از این نمیشه . نه هنوز اونقدر مدرن شدیم که این جور دوستیا رو جامعه و خانواده به رسمیت بشناسن و نه هنوز اونقدر سنتی هستیم که مث قدیما جوونا تو سن پایین ازدواج کنن . نتیجش میشه این نسل سرگردون بلاتکلیف . حالا اگه از اون پسر هم بپرسی میگه من نمیتونم ازدواج کنم ( مشکل مالی و ... ) پس تکلیف من چیه ؟
و خب از اون ور هم حق دختری که میخاد پاک دامن بمونه و ازدواج کنه نباید ضایع بشه . آشفته بازار همینه دیگه

دقیقا
شرایط محیا نیست و کلی داده تو این مساله هست که نی تونیم باهاش چ کنیم

بانو سرن سه‌شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 15:56 http://banooseren.blogfa.com/

شایدم از خواسته نشدن می ترسیم.

شایدم
اما بهای سنگینی براش می پردازیم

ماه گل چهارشنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 10:37 http://yekboreshzendegi.blogsky.com

تنها بودن انگار گاهی برای آدم ها سخت تر از دونستن اینه که بالاخره قراره شوتت کنن قاطی آشغالاشون ...
تو دبیرستانای دخترونه جدیدا مشاورانی میان و در مورد رابطه با دخترا صحبت می کنن و اینکه یه پسر چه جوری هزار و یک ترفند میزنه تا مخت رو بریزه تو فرغون ! خواهرم برام تعریف میکرد ومن بسی شاد شدم ..

چه خوب
منم شاد شدم الان

مستان جمعه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 11:30 http://www.deleebarani.blogfa.com

دلک گرفت
بغض کردم
کاش دنبالش می رفتی


اوهوم
نگرانشم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد