پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

پاپیون به فرانسه (le papillon)، به معنی پروانه است و فرانسه مهد هنر و اندیشه و من عاشق این هر دو هستم!
پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

پاپیون به فرانسه (le papillon)، به معنی پروانه است و فرانسه مهد هنر و اندیشه و من عاشق این هر دو هستم!

به طرز عجیبی خرفت شده ام، خرفت به معنی الکی شاد و لاقید. تمام برنامه های زندگی ام را بر اساس شادی و رضایت پسرک تنظیم میکنم و خیج چیز به اندره ی رضایت او برایم ارزنده نیست.

پسرک هر روز بزرگ‌تر می‌شود و هر روز عقل رس تر و عجیب تر و آدم تر می‌شود، فعلا در اوج روزهای سخت هستیم ، روزهایی که او کم کم دارد می فهمد که می‌تواند فاعل باشد. می‌تواند تاثیر بگذارد   حتا می‌تواند کنک بزند و گاهی جدی جدی می زند تو صورتم و هرچقدر می گویم نه نه نعععع، باز ادامه می‌دهد ، دستش را میگیرم که باید مامان را ناز کنی و او از زدن راضی تر است ( این مامان شدن، استغاده از کلمه ی مامان برای خودت چقدر عجیب است، ناگهان آدم مدرک مادری می گیرد انگار )

پارک بهترین فضای ممکن برای این روزهای ماست، جایی برای جنب و جوش و دویدن های بی هدفی که اغلب شان به سقوط می انجام. و دوباره و دوباره ، تا کشیدن دمب گربه ی سیاه تا ناز کردن گربه ی سفید و دست زدن به درخت چنار و چیدن شبدر و خیس کردن همه ی لباس ها با شلنگ آب و گاز زدن قلوه سنگ و قاه قاه خندیدن 

پارک جای خوبی بود اکر سیگاری ها ته سیگار هایشان را زمین نمی ریختند ، پسرک با شگفتی بین چمن ها ته سیگار پیدا میکند و من مصرانه تلاش می کنم مفهوم آشغال را یادش بدهم اما اون به این مفهوم علاقمند نیست و طرفدار جذابیت همه چیز و همه کس است و هیچ نمیخواهد هیچ فرصتی را از هیچ چیزی بگیرد.

پسرک شیرین ترین ، با اخلاف فراوان شیرین ترین چیزی است که تجربه کرده ام، با کیفیت ترین، با مزه ترین و شاد کننده نرین اتفاقی که تمام زندگی لمس ش کرده ام بوده است و هر لحظه که سخت تر می شود   شیرین تر هم  شده است


نظرات 6 + ارسال نظر
الهام ب سه‌شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 08:55

نووووش جونت

سلامتی باشه براتون عزیزدلم

h سه‌شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 10:33

فک کردم و فکر کردم و فک کردم برات بنویسم یا نه
من تقریبا با تو حامله بودم
چون شوهر رسمی! نبود بچه رو خودخواسته و پارتنر خواسته به تنهایی و به سختی سقط کردم... سه ماه و نیمه!
یک بار توی سونو بهم گفتن احتمالا پسره و نمی‌دونم واقعا بود یا نه...ولی از وقتی بعد سقط دیدمش با چشم‌های درشتش...توی خواب‌هام پسرکی هست با چشم‌های درشت من و رنگ سبز چشم‌های او ....هیچ وقت از کابوس رها نشدم...
کیف می‌کنم پسرتو می‌بینم....تمام آرزوهای خوب دنیا رو برای پسرت و خود نازنینت دارم....از ته دلم آرزو می‌کنم خوب و سلامت کنارت باشه

الهی بگردم برای دلت دختر
یه بغل محکم
خیلی محکم
راستس زندگی گاهی سر نامهربونی برمیداره با ادم
و تلخی می مونه به کامت
ایشالله که شیرینی بیاد به کامت عزیزم
رها کن خاطره های تلخ رو... بزار برن، حتا از خواب ها

سمیه سه‌شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 11:54

سلام سلام دمتون گرم و خسته نباشید که علی رغم این همه سختی بازم می گین شیرین ترین و بامزه ترین والا ما که کل این هشت سال بچه داری رو فقط و فقط غر زدیم و هیچ لذتی هم از بازی کردن با بچه نمی بریم البته که طبق گفته روانشاسان و مشاوران و کتاب ها بازی نموده ایم ولی از سر وظیفه

عزیزم
میفهمم چی میگی
گاهی سخت میگذره و آدم نمی تونه دست و دلشو همراه کنه با زمانش

تیلوتیلو سه‌شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 12:36 https://meslehichkass.blogsky.com/


چه لذتی داشت خوندن این پست
خدا حفظش کنه
کودکی کردن با این فسقلیا انگار باعث میشه آدم دوباره متولد بشه
مادرشدن... حس ناب ... زن بودن اگه به مادر بودن نرسه به نظرم سخت تر میشه... شاید من نباید در این مورد نظر بدم ... ولی همیشه فکر میکنم وقتی زن هستی اگر مادر بشی همه چی زیبا و ساده تر میشه

امیرحسام سه‌شنبه 13 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 20:37 https://bimoghadame.blogsky.com

سلام؛
ما هم در این دوران هستم و یا در حال گذار از این دوران به دوران بعدی هستیم.

سلامتی باشه انشاله

مون لایت یکشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1403 ساعت 23:38





جانم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد