پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

پاپیون به فرانسه (le papillon)، به معنی پروانه است و فرانسه مهد هنر و اندیشه و من عاشق این هر دو هستم!
پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

پاپیون به فرانسه (le papillon)، به معنی پروانه است و فرانسه مهد هنر و اندیشه و من عاشق این هر دو هستم!

احترام مضاعف

(اخطار) اسپویل شدن داستان سریال Yellowstone /آخر سریال دیگه آدم به خودش میگه آخه چه اصراریه به حفظ این زمین با این همه ضرر وقتی قراره ضرر کنی؟ ماجرای سریال یک خانواده ی آمریکایی (خانواده داتون) ساکن در یک مزرعه بزرگ به نام یلواستون است که نسل ها در آن سکونت داشته اند و با چنگ و دندان این مزرعه را حفظ کرده اند. در فصل پایانی سریال به یک فروپاشی مالی می رسیم و همین طور وسط این قضایا سریال تمام میشود اما سریال دو سری اسپین آف دارد که گذشته ی این آدم ها را شخم می زند و قصه ی نسل های پیشین را روایت میکند که در یکی از آنها داستان نسل اولی که این سرزمین و این مزرعه را برای سکونت انتخاب میکنند که چطور این منطقه ی خاص را انتخاب می کنند روایت میکند. 


دختر خانواده مورد اصابت یک تیر سمی قرار می گیرد که کبد را مسموم میکند و سم آرام آرام جان دختر را می گیرد و دختر خیلی قهرمان طور، این نقطه را برای مردن انتخاب می کند و سرانجام که با مشقت و همراهی پدر خود را زیر سایه ی درختی می رساند که بعد ها در سریال اصلی به گورستان خانوادگی داتون ها می شناسیم.

در اسپین آف دوم روایت نسل های بعدی ساکن در مزرعه است که چه خون ها داده اند و چه رشادت ها برای حفظ آن کرده اند. 


هدفم از تعریف این مطلب اشاره به حسی است که پس از دانستن این گذشته ها،  برای تلاش در حفظ مزرعه ایجاد می شود، انگار ناگهان تلاش خانواده ی داتون که سرسختانه و لجوجانه به نظر می رسید، ناگهان شریف و زیبا و ارزشمند جلوه میکند. 


اما چیزی که مجاب شدم این مطالب را برای ذکر آن بنویسم حجاب این روزهای ماست. 


شاید برداشتن روسری و نداشتن حجاب روی سر هنوز برای خیلی ها اقدامی پیشرو و عجولانه و شاید موقعیت طلبانه  و حتا بی معنی باشد که در بزنگاه آشوب و اعتراضات سراسری رخ داده و حالا که موجی از فراموشی همه جا را فراگرفته و هیچ اقدامی برای بهبود اوضاع انجام نمیشود بی معنی هم باشد که خوب حالا که چی؟ این شد مبارزه؟


اما خواستم بگویم که هر بار که آماده میشوم جایی بروم و هر بار که روسری را از سر بر میدارم حس می کنم با ده ها کشته ی این اعتراضات همدلی که بسا همدردی کرده ام. حس میکنم پاس شان داشته ام نه اینکه فراموششان کنم،  حس میکنم حق دارند به گردنم که این لچک بی معنی را از سر بردارم و اگر این کار را نکنم در حقشان بی مهری کرده ام. 

هر بار حس میکنم چطور خون مهسا و نیکا و سارینا و کیان و حدیث و محمد حسینی . . . . را میشود فراموش کرد؟ مگر مهسا برای همین حجاب کشته نشد؟ برای یک تار مو کمتر و بیشتر و مانتوی جلو باز و یا بسته و خشک مغزان متحجری که در شهر می گردند و تا تیغشان ببرد از جان و مال مردم چپاول میکنند به نام دین؟! 

پس چطور می شود همراه چنین جنبش شریفی نشد؟ چنین آزادی خواهانه؟ چنین حق طلبانه؟

تا دیروز گشت ارشاد بالای سرمان بود و ترس و روسوایی گیر افتادن در ون های نکبتی شان تو دلماان  و حالا امروز ترس از ارتش آتش به اختیار که یک روز سطل ماست را روی سرمان خالی میکنند و یک روز مو می کشند و کتک کاری و دعوا و....  خوب می دانم. اما گمانم باید پای این اتفاق ایستاد. 

باید این بار ایستاد... این ایستادگی عین انسانیت و آزادگی و حریت است.  



نظرات 4 + ارسال نظر
کامشین پنج‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 17:24

من 1883 را دیدم و خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم.
ممنون از نوشته خوبت پروانه جان.
من هم همراه با بقیه خانم هایی که این روزها حتی بیشتر از شش ماه اخیر می بینمشون از هر فرصتی برای کنار گذاشتن حجاب استفاده می کنم و ته دلم خوشحالم که لج بعضی ها در میاد. این بعضی ها هم طیف گسترده ای داره، از فامیل متحجر بگیر تا بسیجی دهن گشاد.
مواظب خودت باش مامان بعد از این

مرسی کامشین جانم
دمت هم خیلی گرم
ما موفق خواهیم شد

shirin جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 11:22

سلام
من عمیقا برای خانوم هایی که در ایران لچک از سر برمیدارند احترام قائلم. اگر قرار باشد امروز در دنیا، تندیسی به شهامت تقدیم شود باید به شکل زن ایرانی که لچک از سر بر می دارد ساخته شود.
یادمان هم باشد که مخالفت با حجاب اجباری ابزار مخالفت با ملای وحشی ست و حاکمیتش و نه هدف.
مراقب خودتون باشید.

مرسی شیرین جان
به امید موفقیت زنان آزاده ی ایران

منجوق شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1402 ساعت 16:49 http://manjoogh.blogfa.com

کاملا موافقم. شاید به شخصه حجاب دغدغه ام نبوده و نیست اما از روزی که محمد حسینی را کشتند لچکم را برداشتم.
مگر نه اینه که این پسرها برای حمایت ما جانشان را گرفتند کف دستشان؟

چقدر دلم برای این بچه خونه
اصلا نگاهش هربار دلم رو چنگ می زنه
درست میگی کاملا منجوق جان

دنیا دوشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1402 ساعت 12:25

من وقتی خانمهای بی حجاب رو میبینم. فکر میکنم خون چند جوان از هر دو طرف ماجرا ریخته شده تا اینها روسری بردارن

چه برداشت عجیبی

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد