ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
نهارم را کامل خورده ام، حتا برای دسر یک کوکی متوسط داشتم اما وقتی رسیدم خانه و ماست میوه ای صورتی را در یخچال دیدم، به تنها چیزی که فکر کردم شکل قاشقی است که دلم میخواهد آن را در ظرف بلند ماست میوه ای فرو ببرم و بلافاصله با کتابی که از زن وراجی در پمپ بنزین خریده بودم نشستم و چند صفحه از کتاب را خواندم تا ماست میوه ای تمام شد.
شاید آدم شکمویی نباشم اما به یقین بزرگ ترین لذت دنیا را خوردن خوراکی های لذیذ میدانم و گاهی که نه بسیاری از اوقات به سبب تست هرچه بیشتر این لذت، دست به پرخوری هایی میزنم که هیچ دلیلی ندارد و گرسنگی هیچ نقشی در آن ندارد و جستجویی به دنبال کسب لذت به این ماجراجویی لذت جویانه ختم می شود و قالب اوقات هم خیلی زودتر از آنچه بخواهم در طعم شکوهنمندانه لذت غوطه بخورم با سرعتی دو چندان خوراکی مورد نظر را بلعیده ام و ظرف خالی است و من مبهوت میمانم که چرا اینقدر زود تمام شد.
از فرو بردن هر لقمه از غذا در دهانم لذت می برم و طعم های مختلف را که میچشم، لبالب از حس شیرین کامیابی هستم اما این ماجرا با سرعت فراوانی به پایان می رسد.
گاهی مثل همین ماجرای ماست میوه ای متعجب هستم که چطور وسوسه دیدار آن ظرف ماست توانست پیام سیری را ندیده بگیرد؟
خوب شاید تا اینجای قضیه زیاد مشکل خاصی نباشد که با یک خانم خوش خوراک طرف هستید که از مشخصاتش یکی است که وقتی غذا میخورد اطرافیان اشتهایشان باز می شود و تقریبا هیچ وقت داخل ظرفش چیزی باقی نمیگذارد!
در واقع مصیب از وقتی شروع شد که معده درد های من شدت گرفت، در بسیاری از اوقات بعد از صرف غذا دل درد می گیرم و متاسفانه گاهی تا چندین ساعت به طول می انجامد تا شاید آرام شود.
شربت ضد اسید برای معده و قرص دایمیتیکون و دایجستیو هم استفاده میکنم اما زهی خیال باطل. انگار معده ام در یک حرکت انقلابی بر علیه تمام کام جویی ها و لذت طلبی هایم شوریده است و دیگر حاضر به سکوت کردن هم نیست.
و مرصیه خوانی ام برای این اوضاع درام وقتی شدت میگیرد که بعد از خوردن نهار دل درد داشته ام و باز با وجود همان درد و سنگینی معده باز به سراغ ماست میوه ای رفته و آن را هم در یک چنین معده ی ملتهب و معترضی فرو کرده ام.... و بلافاصله با خود گفته ام آخه چرا؟!؟؟
در اواخر ماه ششم بارداری هستم و میدانم که معده و سیستم گوارشی در فشار به سر می برند و لیک هر روز شاهد تغییرات جدیدی در بدنم هستم و البته که همه ی این دردها از پیشامد های شایع در دوران بارداری است که بدن در این مدت تحت فشار ممکن است دچارشان شود و چشم انتظار خواهم ماند تا رفع و رجوع شوند....
آخ!
با این حساب آقا پسر اردیبهشت به دنیا میاد
میشه یک پسر برون گرا و بذله گو که تو هر مجلسی همه دور اون جمع میشن
ما یکیشو داریم هر مجلس عزایی رو میتونه تبدیل کنه به مجلس طرب
هاهاها
وای ننه قربان
دلم رفت
فک کن