ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
ما خیلی شرمنده ایم
آقای وایت ببخشید ما این چند روز ارواح عمه ی محترم شما را زیر سوال برده و اندکی مورد التفات قرار داده و نواختیم. اینجا هم از شما و هم از عمه نازنینتان مراتب عذرخواهی و شرمندگی را داریم باشد که مورد بخشایش قرار بگیریم، انشاالله!
آقای وایت ما می دانستیم که شرکت محترم و داخلی مینو که هم اکنون قراردادهای آن چنانی دولتی می بنند و به روایتی فعالیت دولتی می کنند تولید کننده ی آدامس وایت است و بعد از اعلام تحریم های جهانی از سوی آمریکای جهان خوار و هم دستان بی پدر و مادرش علیه این گربه ی فلک زده ی دم بریده ی بی گوش کلیه ی محصولات وارداتی افزایش قیمت چندین و چند برابری پیدا کرد که البته ما ملت ایران اصلا برایمان مهم نیست و همه ی این فشار ها را به سادگی و شیرینی با دیدن روی همچو ماه فرزانگانی که خواب و خوراک از روزهایشان دریغ می دارند تا مردم با آسایش بیشتری شب و روزشان را سپری کنند پاس می کنیم و عین خیالمان نیست!
اصلا همگی دایورت کرده ایم روی آن عوض شریفه و نیمه ی مونث جامعه هم با اضافه ی ت تانیث و افزودن علامت جمع و مابقی الفاظ و غیره مشکل مربوطه را مرتفع ساخته و هم اکنون همگی، اعم از زن و مرد شاد و شنگول،خوش خوشک و خوشحال و بشکن زنان به سر می بریم و همه با هم دم می گیریم که :
ما منتظر دومیش هستیم!!!
البته این دومی به منظور حفظ قافیه آمده و الا منظور همان چندمین است !
خلاصه آقای وایت . . .
ما هی جد و آباء شما را نواختیم که بعد از آن که ریلکس ملعون به خاطره پیوست و جعبه اش شد دو هزار تومان ما دل خوش به اکالیپتوس های وایت بودیم که جعبه های کوچکش چهارصد و بزرگتر هایش هشتصد تومن بودند و فقدان هر گونه خودنی سق زدنی ای را با خرید آن جبران می کردیم!
علی ای الحال این روزها سماق مکیدن کلاس ندارد این است که یک فقره آدامس به اندازه ی لنگه دمپایی می اندازی تو حلقت و با همان نیت شب و روزت را سپری می کنی!
خلاصه بعد از گران شدن ریلکس خیل مشتری های وایت که شما باشید خعلی زیاد شد! ینی اصاً یه وضی ها . . .
تا اینکه پریروز ها ما رفته بودیم سوپر خرید کنیم دیدیم یک خانومی با چشم های گرد شده هی میپرسد این وایت ها شده هزار تومن؟ جعبه ی بزرگش هم شده کلا نایاب شده که در صورت رویت با قیمت دو هزار تومن به فروش می رسد!
ما هم شوکه شدیم و گفتیم شاید خدایی نکرده شما هم زده به سرتان وقتی ریلکس با کیفیت خیلی بهتر دو هزار تومن است شما هم قیمتتان را کرده اید همان قدر؟ بعد خودمان هم از آن سوپر و چند تا سوپر محلمان پرسیدیم و دست آخر دیدیم که بعله جعبه ی کوچک شده هزار و جعبه ی بزرگ هم کلا نایاب است و در صورت رویت شده دو هزار تومن!
آنجا بود که شما و تن و بدن عمه جانتان را لرزاندیم که در این هاگیر واگیر شما هم دیده اید تنور داغ است و آمده اید که بچسیانید و . . . .
تا اینکه،یک روز به یکی از نمایندگی های شما در شیرین عسل که گر و گر تو خیابان هست سر زده و تصادفا ادامس با جعبه ی بزرگ شرکت شما را دیدیم و وقتی قیمت را از فروشنده محترم پرسیدیم به غایت سرخورده و پشیمان و نادم گشتیم از این همه پیش داروی و بی لطفی به شما و عمه ی گرامتان.
جعبه ی بزرگ با درج قیمت روی روی بسته بندی 900 در نمایندگی مورد نظر 800 به فروش میرسید و جعبه ی کوچک که موجود نبود هم 600 تومان با این تفاوت که قیمت روی جعبه ی کوچک درج نشده است.
بعله، آقای وایت!
ما خیلی متاسف شدیم که شما صد تومن قیمت کالایتان را افزایش داده اید اما این افزایش پنج برابر به دست ما میرسد و این وسط نمیدانم دندان چه کسی این همه گرد شده است که با این ترفند ناجوانمردانه قیمت کاذب را با سوء استفاده از عدم حک قیمت مصرف کننده این چنین می کنند تو پاچه ی جماعت
ما باز هم خدمت شما و ارواح محترمه و متشخصه ی اباء و اجدادتان نهایت شرمساریمان را عرضه می داریم و امیدواریم دندان گرد شخص یا اشخاصی که با این تمهیدات سبب سوء استفاده ی از ملت شده اند از بیخ کشیده شود به حمد و قوه الهی انشالله!
آخر آقای وایت ما عادت کرده این در شرایط این چنینی دست به دعا برداریم و به درگاه باری تعالی شکواییه ببریم زیرا که مدت هاست از وجود هر گونه ارگان نظارتی بر قیمت های مختلف و گاهی بسار ناعادلانه ی اقلام گوناگون نا امید شده ایم و به صورت طنز و مایه ی سرخوشی به آنها نگاه می کنیم که یحتمل این مقال نیز از صدقه ی سر همان دایورت شریف و شریفه می باشد و لاغیر
خلاصه اینکه جانتان صادق و دلتان خوشحال
شما هم عین ما در این کازار کاره ای نیستید!
ماکه حتی شکواییه هم نمینویسیم . بی درنگ هر چیزی که گران میشود میرود در پستوی خاطرات خاک گرفته ذهنمان و از سبد خریدمان حذفش میکنیم . قیمت کندر و سقز هنوز بد نیست فقط کمی ان هم کمی تلخ است ولی دهان ر ا می جنباند اساسی .
این یعنی مردم به جون هم افتادن ؟؟؟
حواست به عمه مردم باشد خوب!!!!
آخ که از ماست که برماست.
نمی دانی چند سوپری تو این اوضاع از لیست جاهایی که خرید می کردم حذف شد.
جنس های خرید قدیمشون رو با خرید جدید قاطی می کنند و بعدم می گن کارخونه این کار رو می کنه. در حالیکه یه سوپری دریانی دم خونمونه که هیچ وقت این کار رو نمی کنه و آدم با اطمینان ازش خرید می کنه. یه سوپری دیگه کشمش پلویی رو سه ماه پیش بهم گفت کیلویی 15 هزار تومان دقیقا دوبرابر. در حالیکه هنوز قیمت این طفلی همون کیلویی 6 - 7 تومنه.
مثل همیشه معرکه
چقدر قشنگ می نویسید مارگزیده جان. واقعا من هم نمیدانم در روز سر و کارم با عمه و مادر و خواهر چند نفر می افتد!
الامان....رحم کنید خدایا....جانمان را ارزان فروختیم شما آدامستان را گران نفروشید!
فکر کنم باید روی بیاریم به سمت کاجیک خوردن(همان سقز)البته اگر آن هم گران نشود!!
هر روز چند بار این جمله رو با خودم تکرار میکنم

کاش برمیگشتم به چند سال پیش . اون وقت دیگه از گرونی گله نمیکردم . چون اون موقع زمان پادشاهیمون بود و قدر ندونستیم .نمی دونستیم به چه فلاکتی میافتیم ........... یک ضربالمثل ترکی می گه: (کئچن گونلره گون چاتماز ) یعنی هیچی نمیتونه جای روزهایی که رفتن رو پر کنه....البته روزهایی که بر ما رفتن هم کلا از اول تحفهای نبودن ها ولی اگر میدونستیم چه روزهایی در انتظارمونه...............
ای وای چه طنز خوشگلی نوشتی واسه گرونی...
خیلی خیلی خیلی قشنگ نوشتی
20