پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

پاپیون به فرانسه (le papillon)، به معنی پروانه است و فرانسه مهد هنر و اندیشه و من عاشق این هر دو هستم!
پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

پاپیون به فرانسه (le papillon)، به معنی پروانه است و فرانسه مهد هنر و اندیشه و من عاشق این هر دو هستم!

شماره دو


یک غولی در زندگی ما هست به اسم مهاجرت.

حالا که تازه تازه رابطه مان را قانونی کرده ایم (به قول یار میگوید برده ام سندش را به نام زده ام) و به خانواده داشتن و ساختن و ماندن فکر میکنیم و می خواهیم برگ بگستریم و شادی کنیم و زندگی مان را گسترش دهیم و میخواهیم زندگی اش کنیم، یک دم خروسی هست که همواره از یکجایی می زند بیرون و نمی گذارد با قسم حضرت عباس سر کنیم. دمب بزرگ و رنگارنگی به نام مهاجرت!

دیشب دخترخاله ی عزیز یار از ایران رفت و آخر ماه پسر خاله و همسرش و بعدترش هم بهار و میلاد هم بلیط شان را گرفته اند برای وین و به مقصد تورنتو و دارند می روند که برای همیشه بروند کانادا. این ها برای تحصل و متعاقبا زندگی و این هابرای کار و ماندن و ماندن برای همیشه و همیشه.

دیشب هی بغض کردم و هی بغضم را قورت دادم، هی اشک تو چشم هایم جمع شد و هی گفتم مرگ!!! چته که گریه کنی؟ اصلا چرا گریه کنی؟ برای کسی که دارد می رود به دنیاهای بهتری که قرار است کلی طعم و لحظه و روز جدید را تست کند؟ برای اینکه دارد می رود و نمانده و قرار است حرکتی که در هر صورت رو به تعالی است را شروع کند که نباید گریه کرد! 

به یقین باید برایش هل هله و دست افشانی می کردیم اما جایش غصه خوردم. برای شرایط موجود و اوضاعی که هرکس که بتواند برای رفتن کوتاهی نمی کند گریه کردم. برای اینکه برای زنده بودن و سطح متوسطی از آزادی باید چقدر اذیت بشوی.

یاد دوست و آشنایانی افتادم که رفته اند و چه قدر تشنه ی شنیدن اخبار و فجایع رخ داده در سیستم حاکمیت هستند تا راحت تر بتوانند تاب سختی های جاری زندگی در غربت را بیاورند. تشنه اند که از دزدی جدید فولاد و برابری اش با بودجه ده وزارت خانه و برابری اش با کل سرمایه ترامپ بشنوند تا دلشان خوش بشود که اگر به زور و بلا رفته اند و در دوری و غربت و هزاران مشقت دیگر به سر می برند اما حداقل شاهد چنین فجایعی نیستند. شاهد گشت ارشاد که دل همه را خون میکند  و شاهد چنین چیزاهایی

گریه کردم برای خودم و برای یک متر از زمین زیر پایم که چه سان به ظلم و استبداد اندود شده است 

گریه کردم برای امیدهای نا امید شده مان به بودن و زیستنی بی فشار احمقانه ای برای ترس افتادن روسری لز سرت

برای روزگاری که می توانست باشد اما نمی گذارند که باشد

برای قحت الرجال و امپراطوری کوتوله ها

برای خودم. برای همه آدم هایی شبیه خودم و شبیه تو و شبیه دیگران که دلشان می گیرد از رفتن کسانی که می روند تا پشت دیوار های نظام سرکوب نشوند

به امید شادکامی و رشد و با درد دوری و فراق


نظرات 3 + ارسال نظر
تیلوتیلو چهارشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1401 ساعت 16:18 https://meslehichkass.blogsky.com/

و چقدر بد که این دمب رنگارنگ از هر طرف که قایمش میکنی میزند بیرون
من هم دارم در برابر ماندن مقاومت میکنم میخواهم بمانم
به زور و با لجبازی میگویم اینجارا دوست دارم و در جواب اینکه چه چیز اینجا را دوست داری گاها باید سکوت کنم....
یواش یواش هوا برای نفس کشیدن هم نیست....

دقیقا حالتو می فهمم و هعی وای از این حال

سلام چهارشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1401 ساعت 16:41

آی ننه
به جای ساختن نباید فرار کرد
دزدی کرده اند
افشا کن

دزدی که شده روتین اساتید ننه جان
افشا کنی پرپرت می کنن

عابر چهارشنبه 2 شهریور‌ماه سال 1401 ساعت 20:46

(چه قدر تشنه ی شنیدن اخبار و فجایع رخ داده در سیستم حاکمیت هستند تا راحت تر بتوانند تاب سختی های جاری زندگی در غربت را بیاورند. )
سلام کاش این رو میشد جایی تیتر زد ، پروانه اگه تو یا من یا هر کی رفت یادش بمونه که برنگرده بگه (اون خراب شده اینجوریه یا اونجوریه) در شان شعور انسانیت نیست که به جایی که میلیونها نفر زندگی می کنند بگیم خراب شده، یادمون باشه اگه رفتیم، اونهایی که موندن به ما بدهکار نیستن که جون بدن که وطن جای بهتری بشه، اگه موندیم هم اونایی که رفتن به ما بدهکار نیستن که چرا فلان میکنند و بهمان نمی کنند.
من یه دوستی داشتم اینجا زندگی لاکچری داشت الان که رفته ونکوور میگه اگه با ۵۰ ۶۰ میلیارد بیاید خوبه

والا که کامنت شما رو باید تیتر کرد عزیز دل
عالی نوشتی

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد