ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
دارد عید میشود و وقت ندارم برای اینکه منتظرش شوم! لحظه ها را بشمارم تا بیاید.
دقیقا این روزها را باید انتظار کشید و تمرکز کرد تا فکرت را خالی کنی و خانه ی مغزت را بتکانی و همه چیز را تر و تمیز و خالی کنی تا جنس جدید بیاید جایش (تازه فقط قکر ها! خانه تکانی پیشکش)
اما نمیشود
مهلت نمیشود
سر کار
کلاس
کار پروژه ای نشریه ی عرزشی
بعد پروژه ی همایش محیط زیست
بعد اگر وقت بشود پیش فاکتور برای کارهای انجام شده تا کنون برای نشریه را بنویسم
بعد گزارش تصویری از کتابی که چاپ شده اما چون لحظه نود فایلش پریده و دوباره باید از اول کار کنم
بعد پایم اگر به خانه برسد . . .
خانه را که عیب ندارد مرتب نباشد
ظرف ها را اگر بشورم
عمرا اگر دست به گاز بزنم، نه اصلا حتا بتوانم روشنش کنم
چیزکی باشد برای خوردن
لباس های شسته را که روی بند کنار بخاری زاغ سیاه مرا چوب می زنند تا بروم جمعشان کنم بیخیال می شوم و باز هم منتظر میگذارمشان
سی دی های زبان نسیم را که هنوز نصب نکرده ام که بخواهم شروع کنم
دلم قنج می رود برای بریدن ورق برنج و لحیم کاری و نگین چشباندن روی انگشترهایی که با دم باریک و قیچی آهنبر درست می کنم اما هی هی وقت نمی شود بروم طرفشان
شرح کارهای فردا را که ردیف کنم و در دفتر یاداشتم بنویسم
اوه
یادم رفت تماس بگیرم و حال و احوال حاج آقا را بپرسم
مسواکم را زده و نزده
یازده و نیم که رد بشود
هفت آسمان را خواب دیده ام
جالب ترش اینجاست چون نمی توانم تمرکز کنم حتا اگر این وسط مسط ها یک وقتی هم گیر بیاورم به اتینا می گذرد و رسما حرامش می کنم بدون رسیدن به هیچ کدام از کارهایی که دلم خیلی می خواهد و دست آخر میبینم دارم دور خودم میچرخم
اصلا یک جورهایی حولم
انگار دیرم شده
انگار سرویس مدرسه می خواهد حرکت کند و برود و من تازه دارم وسایلم را جمع می کنم
وای اگر جا بمانم
روزهای ته اسفند است و من هیچ آمادگی شروع بهار را ندارم.
نمی شود یکم بیشتر طول بکشد؟
مثلا الان بهمن باشد؟
میترسم از آن سال هایی بشود که انگار آدم از وسطش شروع کرده
پ.ن:
راستی هنوز وقت دارم سبزه سبز کنم؟
آره عزیزم
منم هنوز سبز نکردم
مهم اینه که سیزده بدر برا گره زدن مناسب باشه
این نیز بگذرد. روزهای قشنگ پر از صدای شادی و شلوغی در انتظارت هست.
تازه مگه ما که وفت داریک چه گلب به سرمون ردیم بی غمی زده به دلمون و همش خود به خود چشامون پر میشه که چرا ال چرا بل.
بابام که فوت کرد مادر جوون 35 ساله من بود و شش تا بچه قد و نیم قد. همه ازش می پرسیدند دلت نمی گیره با این اوضاع و احوال
مامانم می خندید و می گفت والا من اونقدر سرم مشغوله کارهای بچه ها است که نمی دونم کی شب شد چه برسه به دلتنگی
گاهی مشغول بودن و مشغله یک نعمت است
خدایی
دقیقا همینه که میگی
پ.ن: پس چی که وقت داری. حسابی هم داری. پ.ن پست ۀخرمو ببین. نوشتم.
چون اسفنده اینقدر زمان کم داری ا کل سال به همین روال میگذرونی؟
ایکون یه گلدونه خیلی فضول
نههههه
خدا نکنه کل سال این شکلی باشه
همین چند روزه
یک نگین لاجورد دارم که خیلی دوستش دارم اما جایی را ژیدا نمیکنم که قاب برنجی برایش بگبرم و انگشترش کنم میتونی برام درستش کنی؟
بعله!
فقط نگینت باسد کفش تخت باشه
هست؟
خاک شیر 3-4 روزه سبز میشه خیلی هم خوشکله. از همونا که روی کوزه سبز می کنن. البته جای دیگه هم می شه بریزی.
منم این روزها سرم خیلی شلوغه . اسفند چه زود داره تموم میشه ........
دوست دارم پرنیان . حس خیلی خوبی دارم نسبت بهت ! انرژی مثبت میگیرم ازت حتی اگر خودت این احساس رو نداشته باشی در مقاطعی !
وای من هم با خوندن این کارا استرس گرفتم
البته خودمم دست کمی ازت ندارما. امیدوارم بتونم تو این روزای باقی مانده به کارهایی که مونده برسم
خانوووم شما خیلی هنرمندینا. میدونستین؟
برای عدس کمی دیر شده اما گندم می تونی بندازی..بقیه حبوبات رو هم تجربه نکردم..
مشغولیت خودش نعمتیه چراکه کمتر یادغصه ها میافتی برای سبزه هم چراکه نه سبز میشه
هنوز برای سبزه کاشتن وقت هست
من امروز انجام دادم
امان از این روزهای آخر اسفند من هم حال و روزم بهتر نیست
اما خوشم می یاد که بهار لایی کشیدن بلد ه
این وسط ها یک رخی نشون می ده که ناخودآگاه خنده ای رو لبات نقش می بنده
کی تا حالا از این بهار مهربون جا مونده؟
جا نمونی دوستم خیالت تخت
می رسی به تمامش می رسی عزیزم.
سبزه شاهی سبز کن تا زودتر رشد کنند. البته من توی ظرف مورد نظر رو با پنبه می پوشونم بعدشخیسش می کنم و تخم شاهی ها رو می ریزم روش و همش باید مراقب باشی پنبه ها رطوبتشونو از دست ندن اینجوری زودی میان بالا. روز اول عید یه دو سه سانتی می شن
سلام عزیزم خیلی وقته یادداشت هایت را می خونم و می دونم که زن توانایی هستی ، اما احساس می کنم به کودک درونت خوب رسیدگی نمی کنی شایدم من اشتباه می کنم ، اما یادت باشه روزها می یان و می رن فصل ها عوض می شن حتی توی زندگی ما یک روز خوشحالیم یک روز ناراحت یک روز عصبانی یک روز در صلح یک روز عاشق یک روز متنفر ، هر روز یک رنگی داره برای خودش به بدنت احترام بگذار و براش شام خوشمزه درست کن با خودت و برای خودت جشن بگیر ، اینکه انقدر مستقلی اینکه انقدر توانایی و کلی چیز دیگه ، موضوعاتی را که دوست داری روی کاغذ یادداشت کن و هر روز یکی از اون کارها را انجام بده ، مراقب خودت باش دوستت دارم
ممنون بابت نظرت
اما خوب مشکل نداشتنه وقته
سلام ، به نظر من اگر می خوای تازه بذاری ، بهتره ترتیزک (تخم شاهی) یا خاکشیر بکاری ، چون برای بقیه تقریبا دیره ، گندم هم اگر بکاری تا سوم چهارم احتمالا خوب گرفته باشه
:)
گندم زود سبز میشه .. من 4 روزه گذاشتم خیلی زود سبز شد ... سبز باشی همیشه ..
آره کفش تخته.کجا بهت برسونم خیلی دوست دارم واسه عید دستم کنم.آخه مانتو عیدم رنگ نگینمه.کجا و چه جوری و کی ببینمت
الو مارگزیده جان چرا جواب نمیدی
برام ایمیل بزن عزیزم
parnian_e@yahoo.com
سلام راه حل فوری فوتی ما برای حل بحران ترقه اندازی را در وبلاگمان ببینید
وای عزیزکم منم به همین حال و روز افتادم همه اش وقت ندارم تازه وقتی این وسطها وقت می آرم نمی دونم چرا هدر می کنم همه اش می گم این سنگهایی که آقای نصاب ریخته وسط باید جمع بشن تا بتونم بقیه کارهامو بکنم طبقه ای که آقای نجار قول داده برای کمد دیواریم بزنه باید بیاد تا بتونم کارتن کتابهای جمع شده رو بذارم توش و اتاق فینگیلیمو تمیز کنم وااااااااای خدا سبزه هم نذاشتم آرتینی سفره عید می خواد دلش غش می ره وقتی ماهی گلی ها رو می بینه ولی مادریش هنوز دوره خودش می چرخه بیست و نهم و سی ام هم باید اداره باشه وااااااای خدااااااااا من یه خورده وقت می خواااام :(
ایمیل زدم
"سالهایی که انگار آدم از وسطش شرع کرده" رو خیلی خوب اومدی. خیلی خیلی فنی بود! سال من از آخرش شروع میشه انگاری!..
گندم سبز کن تا سال تحویل حسابی سبز میکنه نگران نباش
ژرنیان جا چرا حواب ایمیل رو نمیدی
نت ندارم
باید صبر کنی
واقعاً حست رو میفهمم همه تو عجله ایم اما من این لحظات رو بیشتر از آرامش بعدش دوست دارم.
یه نرم افزاری هست به اسم r-studio برای ریکاوری. شاید فایل پاک شده رو برگردوند
چه تعبیرجالبی
سالی که انگارازوسطش شروع شده
خب خاصیت زمان اینست که منتظرما نمی ماند