پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

پاپیون به فرانسه (le papillon)، به معنی پروانه است و فرانسه مهد هنر و اندیشه و من عاشق این هر دو هستم!
پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

پاپیون به فرانسه (le papillon)، به معنی پروانه است و فرانسه مهد هنر و اندیشه و من عاشق این هر دو هستم!

میز جدید من!

 

از نزدیک های صبح درگیر عوض کردن میزم بودم تا همین الان!

میز قبلی دم در اتاق بود و به هزار و یک بهانه دوستش نداشتم، اما از وقتی همکار ایزویی مان رفت خارجه ما هم زاغ سیاه میز لب پنجره ی شیشه دودی ای اش را زدیم تا بالاخره پس از گذشت مدتی امروز موفق شدیم جول و پلاسمان را جمع کنیم و بیاییم سر این یکی میز.

جالب است بدانید از تمدید قرارداد سه ماهه ام مدتی کمتر از دوهفته مانده و هنوز هم هیچ حرفی برای تمدید نزده ام  و در این بل بشوی مدیرعامل عوض کردن و تعدیل نیرو و ده ها عامل تهدید کننده ی دیگر که مثل سنگ به میز قبلی میخ کوبم کرده بود و امروز سرانجام بعد از چند ساعتی جابه جایی و گردگیری و . . . صاحب یک میز جدید با موقعیت استراتژیک پشت پنجره شده ام که وقتی سرم را از پشت مونیتور بلند می کنم برگ های گلدانی که شبیه بنجامین است را میبینم که بسیار مزید امتنان و خوشوقتیمان گردیده است.

همکار ایزویی از کبوتر ها می ترسید و وقتی بعد از نهار خرده نان یا برنج لب پنجره می ریختیم و کبوترها هجوم می اورند و برای تکه های نان تو سر و کله ی هم می زدند کیش شان می کرد و می ترسید بنده خدا، اما اگر یک دلیل قاطع برای این جابه جایی داشته باشم همین منظره ی جادویی است که در فاصله ی کمتر از یک متر قابل رویت است و همانا دیدنی ترین نمای  ممکن است در این شهر دود گرفته که همه پنجره هایش هم به نماهای خاکستری و آسمانی بی رمق باز می شود.

علاوه بر کبوتر چاهی ها، گاهی کلاغ ها و گنجشک ها و بعضا سارهای سیاه هم میهمان سفره ی پشت پنجره مان می شوند و موهبت تماشایشان را نصیبمان می کنند.

میز قبلی را هم تر و تمیز کردیم و کشوها را خالی و دستمال کشی کردیم که اگر چه پس از این شخص دیگری قرار نیست که آنجا مستقر شود اما از آنجا که جای قبلیمان بوده، تر و تمیز و مرتب به عالم تجرد و بی سرنشینی ملحق نمودیم.

علی ای الحال الان بالغ بر ده دقیقه است که پشت میز تازه مسکن گزیده ایم و اولین کارمان هم هوا کردن همین پست پیش رویتان است.

جابه جایی که تمام شد دست هایمان را حسابی شستیم و یک لیوان چای داغ ریخته و پشت میز نشستیم. به لیوان چای نگاهی انداختم و خیلی جدی پرسیدم خوب حالا جات خوبه؟ راضی ای؟ و بلافاصله جواب دادم که اوهوممممم!



پ.ن:

1- دستم به قلم نمیرود . . . ناگفته پیداست که خوب نیستم! بعضی وقت ها بهتر است بعضی روزها هیچ جا با هیچ عنوانی ثبت نشوند تا زودتر به فراموشی سپرده شوند . . .  

2- من خوبم! ممنون از همه کامنت های احوال پرسی  . . .

3- :)

نظرات 29 + ارسال نظر
بانوی اجاره ای دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 13:51 http://wf3.blogsky.com

[لبخند شیرین]....

بانوی اجاره ای دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 14:31 http://wf3.blogsky.com


در عاشقی کردن بی‌همتایی!
پری ِ دلربای من

سارینا دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 15:18 http://simayezanidardordast.mihanblog.com

میز نو مبارک !
همه چیز برات درست و رو به راه میشه
خوب باش

:)

نوشین دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 15:28 http://nooshnameh.blogfa.com

تخت پادشاهی و صدارت مبارک

:)

ترنج... ام دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 16:12 http://www.toranjbanooo.blogfa.com

واقعا نمی دونم چه جوری میشه بدون پنجره زندگی کرد .... چه تو خونه و چه در محل کار .... اینروزای همه مثل همه انگار ... جای گزش شدگی همه بدجور درد گرفته .... خدا به داد دلا برسه ....

:)

گلدونه دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 16:14 http://tondokhond.persianblog.ir/

پیرو پی نوشت بالاخره خوبی یا نه؟
کمکی از من بر میاد که حالت خوب بشه؟

خوبم :)

زری دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 16:52

میز تازه روحیه تازه فرصت های تازه ...
منتظر خبرای خوب از کارت هستم

:)

نیلوفرآبی دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 17:05

امیدوارم میز جدید روحیتو توپ کنه راستی این قرارداد چرا سه ماهه هست؟

سه ماهه است که کمترین تبعاتو براشون داشته باشه

آفرین دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 18:21 http://afarin55.persianblog.ir/

خوشا به حالتان بانو! عجب اتاقی دارید...

:)

sezar دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 18:23

دوست عزیزم
بصورت اتفاقی با وبسایتی آشنا شدم که از خط خط نوشته هایش غمی جانکاه زبانه میکشد بنام
www.sabayepedar.net
www.blog.sabayepedar.net
از شما دوستان مهربانم میخواهم به آدرس این وب مراجعه کنید و خود از نزدیک شاهد درد و رنج کودکی زیبا که متاسفانه پنج سال است دربند تخت و بیمارستان گرفتار شده است باشید. سکوت در زندگی او نقش پر رنگی دارد . و در خانه ی او از صداو جست و خیز کودکانه خبری نیست . او نیازمند دعا وحمایت ویاری شما مهربانان است . پس دست یاریتان را از او دریغ نکنید. به دیگر عزیزان نیز اطلاع رسانی کنید و مطلبی را به این موضوع اختصاص دهید
http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1376448
حتما ببینید
http://www.facebook.com/photo.php?v=377536508994233

ماجراهای مریمی دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 18:40 http://merrymiriam.persianblog.ir/

میز نو مبارک!
ایشالا باز هم چیزایی که دل‌ت میخواد رو جذب کنی.

:)

مه سیما دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 19:47

خیلی ناراحت شدم (نه به معنای مصطلحش ، و ا ق ع ا ( نازاحت شدم از اینکه شنیدم جدا شدین.حیفه مطالبه قبلیتون نیست ؟ چرا اونا رو دوباره نمیذاریو روی وبلاگ؟ بذارین اصل و نسب داشنه باشه اینجا.کتاب زندگیتون اولش معلوم باشه برای خواننده هاتون.

ندارمشون خودم هم متاسفانه
بلاگفا پس نداد وبلاگمو

عاصی دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 21:15 http://acnevesht.blogsky.com

خوب میشی

همین تنوع خیلی خوبه

:)

مجید دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 22:30

چقدر قشنگ به دنیا نگاه می کنید.

:)

وحیده دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 22:48

آیدا دوشنبه 20 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 23:38

میزت مبارک
من هم در آخرین موقعیت اداری که چند وقت پیش دورانش به سر رسید حسرت یک میز کنار پنجره رو داشتم، که البته مشکل هم داشت و چون نور خورشید از پنجره دودی (لول، نکنه من و تو یه جا بودیم؟) به مانتیتور می تابید، شخص نشستنده مجبور بود که کرکره رو بکشه و پنجره رو ببنده. آره منم دوست داشتم کنار پنجره باشم و اگرچه اون پنجره نه کبوتر داشت و نه منظره، عوضش دوست داشتم هوای تازه به صورتم بخوره ...
هم من از اون دفتر رفتم و هم اون کسی که کنار پنجره می نشست، و کلاً اون مجله بسته شد و دفترش هم احتمالاً الان برگشته دست پیک برتر.
پ.ن: اگرچه از کارمندی و کار ثابت و سر ساعت رفتن و اومدن خیلی بدم میاد، عاشق میز کار و گلدون و قاب عکسم که بذارم روش، اگه کنار پنجره باشه که چه بهتر
پ.ن 2: امیدوارم حالا که جای دلخواهت نشستی همون جا بمونی
پ.ن 3: هیشکی تو این حال و وضع حالش خوب نیست، لحظه رو غنیمت بدون

من رو میزم گلدون ندارم اما یه قوری قرمز لب پریده هست که توش یه شاخه گل گلدونی گزاشتم و تونم ریشه کرده
:)

بانو سرن (خاکستر و بانو) سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 00:05 http://banooseren.blogfa.com/

وای چه جای با حالی.
ما اصن تو شرکتمون همچین جایی نداریم. من یعنی وسط هال نشستم درست محل تردد بقیه.

ثمینه سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 00:49

امیدوارم میز جدید موجب بشه بیشتر بنویسی

:))

رومینا سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 07:42

اولآ که به میز جدید خوش آمدی.
ثانیا دستت به قلم نمیره اینطور با صفا تغییر میز رو توصیف کردی اگه میرفت، چی میشد؟!!!
ثالثآ خدا رو شکر که خوبی انشالله بهتر از این هم بشی.

ذوق میزه باعث شد بنویسم... بعد از یه هفته

نیلوفر سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:09 http://wlootoos.blogfa.com/

گاهی همین بهانه های کوچک انگیزه ی قوی میشن برا زندگی
انشالله که جای خودت هم تو زندگی به دلنشینی جای میزت باشه و چشم انداز آینده ات درست مثل چشم انداز محل کارت دلنشین و زیبا
خیلی دلم میخواد وقتی میام اینجا پر از خبرای خوب باشه

:))

فرشته سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:00 http://dostkhane.blogfa.com

میز جدید مبارک مارگزیده ی عزیزم
امیدوارم با دیدن این منظره کارهای جدید خلق کنب

:)

حسابدار خسته سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:04

رفیق جانم سلام .
الان جات خوبه ؟ از بارون لذت می بری ؟ راضی ای؟:-)
سالم باشی و شاد
یا علی " گل "

اوهوممممممم
:)

مهرین سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:55

سلام پری جان
میز جدید مبارک
چای بعد از جابجایی میز خیلی حال میده من هم تجربه شو زیاد داشتم. راستی اون فایل رو برام نفرستادی عزیزم؟

:)
Send it

ستاره سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:25

امیدوارم خوب باشی و خوشحالم که این زبیایی ها رو می بینی

:)

باران سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:56 http://lonebaran.blogfa.com/

منم غمگینمممممممممممممممم

شبنم چهارشنبه 22 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:36 http://unknowncr.blogfa.com

مبارک مبارک یه عالمه خوبه وقتی هوا آفتابیه و آدم کنار پنجره می شینه

مهدی چهارشنبه 29 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 18:23 http://manabash.blogfa.com/

میگم حالا که وقت داری یه ذره هم کار کن اقلا....

میله بدون پرچم جمعه 1 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:01

سلام
دلم پر زد برای نوشتن یک پست از پشت میز محل کار

الان خیلی وقته که از این نعمت محرومم...
پشت سرم یه آدم فضولی هست که خدا به دور...

امان از این ادم های فضول

... جمعه 11 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 20:28

تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد