پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

پاپیون به فرانسه (le papillon)، به معنی پروانه است و فرانسه مهد هنر و اندیشه و من عاشق این هر دو هستم!
پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

پاپیون به فرانسه (le papillon)، به معنی پروانه است و فرانسه مهد هنر و اندیشه و من عاشق این هر دو هستم!

وقتی عشق بر آدمی حادث می شود


وقتی اروس، خدای عشق و احساس یونان باستان  از تیردان طلایی اش تیری را به سمت کسی  نشانه می گیرد و پرتابش می کند، زمانی است که عاشقیت مثل تور ماهی گیری می افتد روی آدم  و چاره ای نداری !جز اینکه شکار بشوی و نه اختیار تصمیم گرفتن داری و نه مجال گریختن و نه توان نپذیرفتن!

 انگار اجتناب ناپذیر میشود ! خلع صلاح می شوی و مرزهایت را در می نوردی و همه باید ها و نبایدهایت را زمین می گذاری و شیفته وار رهروش می شوی . . .

 سپرت  را زمین می گذاری و این زمین گذاشتن نه از روی صلح و از روی جنگ و خصومت و شکست است، سپر را زمین می گذاری چون مجبوری! چون ناچاری ! این ناچاریت چیزی از جنس دیگری است که شوق زاید الوصفی را در خود نهان دارد!نه می توانی راهش ندهی و نه می توانی خرسند باشی از این مفتوح گشتن توسط نیرویی که بسیار دلنشین و بسیار سوزاننده است.

ادم دلش می خواهد دست هایش را بگذارد روی سرش و چهار زانو بنشیند یک گوشه و چمباتمه برند و های های گریه کند، به حال خویش! مثل یک بیماری می ماند، بیمار کسی شده ای ، مثل یک بیماری حاد! درد و درمانش هم یک جاست!

اما همه زیبایی عشق در بی اختیار بودن آن است! آن گاه که ناگهان بر آدمی حادث می شود!

و جایگاهش از ناخودآگاه آدمی ، جایی میان روح آدمی است که می تراود! 

مانند رویای مجسمی است که در بیداری می بینی! همان قدر رازآلود و همان قدر گویا



اقتباس آزاد از این کتاب:

+


نظرات 4 + ارسال نظر
تیلوتیلو چهارشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 16:05

عاشقیت مبارک

من؟

سمیه چهارشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 16:26 http://dreams22.blogsky.com

واقعاً آدم بی اختیار میشه...

اوهوم

کامشین پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 21:55

متاسفانه، شاید هم خوشبختانه گذشتن از مرز جوانی به آدم نشون می ده که عشق رابطه معنوی ای با روح آدم نداره و تماما تمنیات جسم برای تکثیر شدن هست که ذهن انسان ها را مشغول به خودش می کنه. حالات مختلف روحی از حدوث عشق نتیجه به هم خوردن توازن شیمیایی بین سلولهای عصبی است. یک کم که بگذره مغز به همه چی عادت می کنه حتی به بالا پائین شدن هورمون ها. به عبارت دیگه عشق هم کلک طبیعت برای سوژه های فلک زده اش هست که تا جوان هستند تولید مثل داشته باشند و هر بار هم فکر کنند خبری است. که خبری هم نیست.
:(

وای کامشین
این که نوشتی خیلی غریبه
عاشق شدن تو اموزه های یونگ نشانه ی یه تعادلیه
بی تعادلی ای که تو معشوق به تعادل رسیده و این فرافکنی ما رو مجذوب و واله ی خودش می کنه

کامشین شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 22:58

پروانه جون درک یونگ از توان من خارجه! . عاشقی مثل گرسنگی است. رسیدن به معشوق هم مثل خوردن غذایی است که هوس اش را داشته ای. اما زندگی گاهی وقت ها وادارت می کنه از خوردن مدام سبزی خام و نون خشک لذت بیشتری ببری تا خوردن خوش رنگ آب ترین غذای ممکن روی میزی آراسته. به نظر من به عشق نباید بیشتر از حد معمول اش بها داد. اتلاف انرژی است!
کامشین عجیب غریب!

دختر جانکم
برای همچو منی
اگر ارزش عاشقیت رو بگیری
چیزی کمه

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد