پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

پاپیون به فرانسه (le papillon)، به معنی پروانه است و فرانسه مهد هنر و اندیشه و من عاشق این هر دو هستم!
پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

پاپیون به فرانسه (le papillon)، به معنی پروانه است و فرانسه مهد هنر و اندیشه و من عاشق این هر دو هستم!

پست پولکی


به نحو معصومانه ای بی پول شده ام.

و دردناک بی پولم چون تقریبا سه چهار نفر هستند که یا باید پرداخت کنند یا با اصرار پرداختشان را پیچانده اند در ازای یک خدمات دیگری و من مانده ام و حوضم. آقای عین برای کار های آن ور سال هنوز تسویه نکرده! آن یکی آقای عین هم برای همکارم پول می ریزد اما برای من کوفت هم نریخته و اقای پ هم کار های کارت و تابلو سردرش را تحویل گرفته اما هزینه ی چاپ خانه را نپرداخته.

بعد این وسط من منه کله گنده همان مشنگی هستم که با اولین پولی که دستم می آید می روم و تا هزار تومن آخر بدهی ام را صاف و صوف می کنم که مبادااا یک شب بیشتر با عدم پرداخت بدهی سر بر بالین بگذارم.

از خودم حرصم می گیرد و هرچه چقدر معصومانه می گویم عوضش بدهی نداری جیب خالیم را نشانش می دهم و می گویم این هفته که تولدت است و باید حداقل دو تا کیک بخری باید این طور می کردی؟ بعدش هم دیگر هدیه ی تولدی که هر سال ژانگولر می زدم برای خودم هم پیش کش

البته این طور ها هم نیست ها! همین که قرار است به زودی کلی چیز چوبی جدید و باحال برای خلانه بخرم را مقارن کرده ام با روز تولدم و گمانم دلم کمتر بسوزد بابت دوربین 350D  ای که نشد بروم پروش کنم حتا!

آدم باید یک حساب موشی داشته باشد. یک حساب یواشکی که هیچ وقت هیچ وقت یادش نیاید به غیر از وقت مبادا! اما من خرم و همیشه همان یک هزار تومنی ای را هم که گذاشته ام لای درز کیف پول قرمزی که قرار است نبینم را برای تاکسی خرج می کنم.

حتا یک بار یک تراول پنجاه تومنی قایم کرده بودم که وقتی لازم دارم به کار بیاید، تراول نامبرده آنقدر رو دستم و رو کیفم سنگینی کرد که کم مانده ببرمش سوپر بگویم آقا یه سری آشغال بدهید، قد این پول، من ببرم خانه خیالم راحت بشود!

بعد هم حرصم بیشتر در می آید وقتی یاد بیانات سایرین می افتم در باب پس انداز و این ها! دلم می خواهد بدانم کسی هست که در بی پولی و جیب خالی منهای نود تومن پول مانتو بدهد؟

شاید کلا این تصوری که از خودم ساخته ام و بعدش هم در آن نمی گنجم و کار به جفتک و این ها می کشد عصبانی  ترم می کند.شاید اگر کسی فکر نمی کرد که من خیلی خوب و مدبرانه خرج و پس انداز می کنم الان در حال نوشتن این پست لعنتی نبودم که به سبب بی کفایتی و مشنگی همچین دستم را در پوست گردو فرو کرده ام که زنگ بزنم خواهننننن برایم پول بریززززز   . . . 


پ.ن:

من باید بروم دوان دوان سر کلاسم والا این پست طولانی تر بود!

غلط های سهوی و غیر سهوی اش را هم فردا می گیرم

دمتان هم گرم


نظرات 13 + ارسال نظر
تیلوتیلو یکشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 17:18 http://meslehichkass.blogsky.com/

وای منم نمیتونم بدهی را تحمل کنم
اصلا طاقت قسط دادن را هم ندارم...همه ی روزهای ماه فکر میکنم تا به روز موعود برسد...
من هم پس انداز بلد نبودم...تازگی یاد گرفته ام ... یک مزه ی خوبی دارد

مزه اش عالی است
چشیده ام

کتایون یکشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 22:03 http://http://myexmarriedsomeoneelse.persianblog.ir/

وقتی ادم بیفته روی دور خرج دیگه حساب از دستش در میره . یک جایی یک طوری باید برای چند روز حوصله کنی و متوقفش کنی بعد یهو می بینی از پس انداز و بی حساب خرج نکردن خوشت میاد

معتاد شدی و وضع خراببببه
اون وقت دیگه نمیشه کاریش کرد

maloosak دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 00:43 http://maloosak.fr.nf

عیدتون مبارک انشاالله سالم و تندرست باشید و به تمام آرزوهاتون برسین به منم سر بزنین باعث افتخاره...
98651

م دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 08:02

من پولکی میخوااام

ساناز دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 09:33

روز مباداهای من که دقیقا از هفته دوم ماه شروع میشه و هفته سوم پاک پاکم. اون دو هفته هم هی هی هی ........مییییییییییییگذذذذذذذره.

چون می گذرد غمی نیست . . .

غریبه دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 14:15

در این حدودا صدسالی که عمر کردم تنها پس اندازم دو تکه طلایی است که با حقوق های اولیه م خریدم آنهم قسطی! یعنی خاله م پولش را داد من هم قسطی به ایشان پرداخت کردم!
یعنی دریغ از 10هزارتومن که من زیر فرشی توی بالشی جایی قایم کرده باشم! بعد این ماه از آن ماه های بسیار پرخرج و کم دریافتم بود! از روز 10م ماه تا امروز دارم بادهوا میخورم! یکبار هم مساعده گرفتم ها! 100هزار تومن! همین یکهفته پیش! بعد نمیدانم چرا از آن پول فقط یک 500تومنی مچاله ی گوشه ندار مانده توی کیفم!
همه ی این اعترافات دردناک را کردم که بگویم غصه نخور جانم! تنها که نیستیی! تازه تو یک امیدی به پرداخت شدن طلبهایت داری! منکه هیچ! تا اوایل شهریور باید سماق بکم و آه بکشم!!

ای جان دل
شکر خدا گشایش حاصل شد رفیق

یک دختر معمولی دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 14:34

درک می کنم عزیزم ، منم همین طوری ام

نوا سه‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 01:18

خوش به سعادتت که بالاخره طلبی داری.من بدون کوچکترین طلبی همه را خرج میکنم.ولی من هم اصلا ازماندن بدهی خوشمنمیادهرماه اولین کار دادن قسطه وبه یمن اینترنت کلا ده دقیقه کارتم سنگینه بعداز پرداخت قسطا سبک مثل پرکاه ازنیمه به بعد هم منتظرم ماه بعد برسد.وهرماه سعی میکنم پس اندازکنم وهرماه نمیشود.

ما همه بچه های خوش قول و ترسویی هستیم که از بدهی می ترسیمممم

بینشان سه‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 08:50 http://histoire.blogsky.com

سلام
تولدتون مبارک!
حالا کیک میخرید یا نه؟

آره
معلومه که می خرم
کل شرکتو شیرینی داددددم

بینشان سه‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 13:37

نوش جان شما و همکاران

خوش به حالشون!
من عاشق شیرینی هستم. اونم تولد. دهنم آب افتاد!

ای جان
کاش بودی

غریبه سه‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 14:07

یادم رفت بگم
بعد از گذاشتن این کامنت به حساب منم پول اومد
چند ساعت بعدش!
میدونم ته دلت گفتی آخی غریبه ی طفلکی و چون دلت خیلی پاک و مهربونه گره ی کار منم یه نمه باز شد!
مرسی از دلت! مرسی از خودت

عزیزمممم
خداروشکررر
چه خوب

مهدی سه‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 14:56

تولدت مبارک پروانه
ماشالله هنوز مینویسی
بعد دو سال اومدم وبلاگت!!!

ممنون
چ جالب

نازنین یکشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 15:39 http://laxwriting.blogsky.com

خب خداروشکر انحصار به فردیمون حفظ شد! این پستت شبیه من و روش و منشم نبود...
خوشحالم با وبلاگت آشنا شدم تبریک بابت قلمت


منم خوشحالم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد