پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

پاپیون به فرانسه (le papillon)، به معنی پروانه است و فرانسه مهد هنر و اندیشه و من عاشق این هر دو هستم!
پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

پاپیون به فرانسه (le papillon)، به معنی پروانه است و فرانسه مهد هنر و اندیشه و من عاشق این هر دو هستم!

های های دختران سرزمین من . . .

نماینده اصفهانی مجلس می‌گوید که دنباله‌دار شدن ماجرای اسیدپاشی باعث ضربه خوردنِ اقتصاد اصفهان و رکود صنعت توریسم در این شهر می‌شود. شرم به جای گز. تمام تف‌ها توی دهان کف‌کرده‌ی زاینده‌رود. بله، اینجا اصفهان‌ست. عروس شهرهای ایران. پایتخت فرهنگی اسلام. شهر بزرگی شاه عباس، شهر سیاه قلم‌های رضا عباسی، شهر نغمه‌های شهناز و کسایی، شهر سی و سه پل و خواجو و نقش‌جهان و منارجنبان، شهر فولاد مبارکه، شهر سوغاتی‌ها و صنایع دستی، شهر بورانی و پولکی، شهر آسفالت‌های براق، شهر قصه‌های مجید و بی‌بی، شعر دلتنگیِ معین، شهر لهجه‌های شیرین: شهری به بزرگی نصف جهان. ولی افسوس که اصفهان بزرگ‌تر از این حرف‌هاست. خیلی بزرگتر. شهرِ کارگران مهاجر و مزدبگیران بومی، شهر حاشیه‌نشین‌ها، شهر کار توی جهنم ذوب‌آهن‌های مدرن، شهر سرمایه‌داری قرن هیجدهمی، شهر گروه‌های خرده‌فاشیسم مذهبی، شهر کشتارهای سریالی، شهرِ مورچه‌خورت و دولت‌آباد و جی و مبارکه و سگزی و ده‌ها شهرک کارگری دیگر با امکاناتی شبیه زندان‌های موقتی. شهر کارگران و مردگان و زحمتکشان و اعدامی‌ها و صورت‌زخمی‌ها و متجاوزین و مهاجرین. شهر بدبخت‌ها. کسانی که حرف نمی‌زنند تا بفهمیم که لهجه شیرین اصفهانی دارند یا نه. کسانی که هیچ چیز برای انباشتن ندارند تا از خساست آنها لطیفه بسازیم.کسانی که هرگز بازنمایی نمی‌شوند بلکه اصفهان تبدیل شود به عروس شهرهای ایران. شهر زنانه. شهر اغواگر. بی‌برج، هموار، گرم و پذیرنده. با منارهای گرد و جنبان برای برج‌های آلت‌گونه تهران. شهر میزبان. شهر مهمان‌های خارجی. شهر عارفان میلیاردر آمریکایی، شهر توریست‌های گیسوسفید اروپایی با شلوارجین‌های گشاد. همان‌ها که یک تکه گز توی دهن می‌گذارند و با دقت و وسواس می‌جوند و چند ثانیه بعد یکدفعه سر تکان می‌دهند که "گوود، گوود". خدای من، شازده احتجاب مُرد و هنوز هم این‌همه نظرکرده توی اصفهان؟ اصفهان؟کدام اصفهان؟ همان‌ شهری که آنقدر، درونش را باد کرده‌اند که نماینده‌ مجلسِ شهر در چنین اوضاعی، نگران صنعت توریسم و احتمالا لکه‌دار شدن دامن عروس شهرهای ایران‌ست. بی‌شرف. نه عروسی در کار است و نه عروس‌کشانی. اصفهان تنها یک شهر کثافت‌ست، همچون همه شهرهای دیگر. اصفهانِ ناب و واقعی فقط و فقط یک خیال‌ست. مثل خیال آن پسرک جوانِ گاوخونی که دائما فکر می‌کرد پدرش درون زاینده‌رود غرق شده، در حالی که توی بازار فوت کرده بود. بله، زاینده رود را فراموش کنید، تنها یک مکان دیدنی درون اصفهان وجود دارد: بازار. بازار و چرخش سرمایه. صنعت توریسم. یک چرخه غول‌پیکر خردکننده و هار. کثافت محض. کثافتی که با این داستان اسیدپاشی از زیر پوستِ تاریخی و فرهنگی اصفهان همچون چرک بیرون می‌زند. پوست‌. پوست سوخته، پوست افتاده، پوست پر زخم. پوست اسیدی و گوشت قرمزِ بیرون‌زده. دیوار خرابه. صورت سوخته. پوست جلفا و گوشتِ دهنو. درد. درد تودار. دردِ اصفهان.




به نقل از اینجا

نظرات 17 + ارسال نظر
سارا سه‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 12:25 http://aramsara88.persianblog.ir/

هزار هزار درود و آفرین بر تو باد
کی به فکر زنی است که سوخته برای همیشه سوخته آینده اش سوخته...

فرناز سه‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 16:54

منم اصفهانم. واقعا همینه.

تن آدم می لرزه

یه نفر سه‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 17:04

لب دریا به دهن سگ نجس نمیشه
همونجور که اصفهان ایران با یه اسیدپاشی کثافت نمیشه
همونجور که با لجن پراکنی روشنعنفکرای فیسبوک خدشه ای به عزت و بزرگی اصفهان و ایران نمیاد ...

متنفرم از آدمای از خود راضی که برای ابراز وجود
حاضرن رسما لجن تحویل چشما و گوشهای جامعه بدن

این چیزی که تو جمله آخرت گفتی دقیقا مصداق نوشته ی چند خطی ایه که اینجا گذاشتی

مرداب چهارشنبه 30 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 04:11

و البته شهر گرد و غبار و آلودگی آب و هوا اما مقاوم و تودار

بله
موش هم داره کوچه هاش؟

ماری چهارشنبه 30 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 05:18 http://maral-memories.blogfa.com/

هرروز کلی خبرهای بد میخوانم .
غصه می خورم ؟ نه.
کار از این حرف ها گذشته ، عذاب میکشم . برای کاری که از دستم بر نمی آید .

حداقل مراقب خودتون باشید
همین خیلیه

مریم چهارشنبه 30 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 08:57

چرا ما مردمی که دایه ی اعتراض به همه چی رو داریم در این مواقع سکوت می کنیم انسانی ، زنی که چهره اش سوخت همه چیزش سوخته و نابودشده که نه می تواند دختری کنی نه زن کسی باشد و نه مادر فرزندی به کدامین گناه ناکرده به کدامین جرم چطور این فریاد و بغض تبدیل به آواری کنم سرکسانی که مسبب این حوادث هستند که آن دو فقط وسیله ایی هستند آی سردمداران ایران زمین غیرت را به زمین زدید کشتید مردید . که ناموستان را سوزاندند.

هعی وای مریم جان
چه زندگی ها و ادم ها که پر پر نمیشود و کسی دم نمی زند
به جگز همه آتش و زهر . . .

مهسان چهارشنبه 30 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 09:28

به نظرم زیادی منفی بود! از این دست اتفاقا همه جا ممکنه بیفته...حتی خاص ایران هم نیست..همه جا......همه جا..وقتی یکی تنفگ میگیره دستش و میره تو یه سینما......وقتی میره تو مدرسه.....و هزاران مورد دیگه.....

بله
کاملا عادیه
همه جا همینه اوضاع

بهی چهارشنبه 30 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 10:34

سلام عزیزم،منم اصفهان هستم و لرزان از شنیدن صدای هر موتور،اصفهان قشنگ خلوت شده و سرها زیر برف،دلم مبسوزد برای چلفای خلوت،شادی از دست رفته،دل نگرانی مادرها و خواب خرگوشی که آنها رفته اند،این هم چون زخمهای دیگر بگذرد هرچند رد این زخمها با هیچ مرهم و کرم رژودرمی پاک نمی شود،دلم برای پل هایش میسوزد که خسته شدند از ایستادن بیجا و تصمیم به نشستن دارند.خدایا داد دلمان زیر سم اسبهای نقش جهان هم آرام نمی گیرد

خوندن این خبرها مثه اینه که چنگ کشیده رو قلب آدم
فقط خوندنش
حالا دردا و مصیبتا به حال کسانی که فاصله شان با این واقعین خیلی کمتر از چند تا شهره
انگار که تو سیبل ایستادی
هر آن . . ..


عزیزم
عزیزم

یه اصفهانی چهارشنبه 30 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 17:24

خیلی زیبا نوشتی. جای تاسفه ولی متاسفانه با فرهنگ مردسالار اصفهان همخونی داره. قصد شر به پا کردن توی این صفحه رو ندارم ولی چون تقریبا نیمی از عمرم رو أصفهان زندگی کردم اینو میگم. از اون. غم انگیزتر رفتار مضحک یه عده دیگه س که با آب پاشیدن به خانمها این قضیه رو شوخی گرفتن. مسئول این رفتار وحشیانه مادران مردان/پسرانی هستند که پسرهاشون رو درست تربیت نکردند و محیط بسته و مردسالار أصفهان.

بله منم شنیدم
و تنم لرزید
خود ماجرا یکسو و این حواشی یک شو
و در این میان تن دخترانی است که از همیشه بیشتر می لرزد

یه نفر چهارشنبه 30 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 22:44

حالا میفهمم که لیاقتت بیشتر از این زندگی نیست که الان داری
با افکار مریضت خوش باش
خانم بی پروا

آذین پنج‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 00:14 http://i64.blogsky.com/

تنم لرزید

منم

سپیدار پنج‌شنبه 1 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 19:57

مهسان جان اگه این اتفاق برای خودت هم می افتاد بازم همینو میگفتی؟ عادی؟!
این اتفاقها همه جا میفته اما همه جا بسیار وحشتناک و غیرقابل پذیرشه. تازه من یادم میاد ما معمولا به فرهنگ اون کشورها فخر میفروختیم و میگفتیم ناامنن و...

بله سپیدار جان
من هم با شما موافقم

niloofar جمعه 2 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 11:52

حتی تصورش هم وحشتناک است . چطور دلشان اتش نمی گیرد یعنی حتی نگران دختران خودشان هم نمیشوند ؟

راهکار دیگری اندیشیده می شود لابد
پرده نشینی

به یه نفر جمعه 2 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 16:36

آخه بدبخت تو سنگ چی و به سینه میزنی؟؟؟؟
افکار پروانه مریضه که از درده بی درمون اون زنا حرف میزنه یا تو؟؟؟؟
آدم مریض اونایی هم که رو سرو صورت زن و دختر مردم اسید میریزن یکی هستن مثلهههههه تو
مثله تو که نمیتونی هنو خوب از بد تشخیص بدی!! که اینقدر متعصب و مریض فکری که نمیتونییی جلوی اون فکر و زبون مریضت و بگیری
ای کاش فقط یه سر انگشتت به اون اسیدی که تمام وجود اون زن و دخترارو به آتیش کشیده ، آغشته شه
اون وقت بیا اینجا یقه جر بده از روی تعصب و جهالت و نفهمیت!!!!

سپیدار جمعه 2 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 20:04

(کامنت من کو بی پروا جان؟ دوباره نوشتمش.)
به مهسان: این اتفاقات در هر جا که بیفته کاملا غیرعادیه. منظورت رو از عادی بودن نمیفهمم. نابود شدن زندگی دیگران به نظرت زیاد منفی نیست؟ یعنی اگر برای خودت پیش بیاد هم همینو میگی؟ میگی عیب نداره عادیه؟

یعنی هر اتفاقی هم که بیفته سکوت پیشه کنید
انگار نه انگار

عزیزم تایید کردم
ببخشید یکم دیر شد

بانوی مشرقی سه‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 08:19 http://www.payamgeo.blogfa.com

واقعا سخته دختری که همه دارایی او چهره اش است

تو همچین کشوری . . . همچین جایی
همچین اعتقاداتی
چه بر سر زن زشت و کریه و ترسناک خواهد آمد؟

اراکل اوانسییان شنبه 10 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 12:26 http://antegral.blogfa.com

اینجا ایران است بهشت ادیان البت تا چند دهه پیش و قریب سالیست که همه رفته اند اسراییل و ارمنستان و... و هدف فقط رفتن است و بس ...جلفا سالهاست که مرده

شاید روزی برسد که همه برگردند
ایران بشود ایران
اندازه ی خودش

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد