پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

پاپیون به فرانسه (le papillon)، به معنی پروانه است و فرانسه مهد هنر و اندیشه و من عاشق این هر دو هستم!
پاپیون  به معنی  پروانه

پاپیون به معنی پروانه

پاپیون به فرانسه (le papillon)، به معنی پروانه است و فرانسه مهد هنر و اندیشه و من عاشق این هر دو هستم!

رستگاری


بعد از مدتی بالغ بر پانزده سال دوست صمیمیم را در یک شبکه اجتماعی پیدا میکنم. پیجش پر است  از عکس های دو نفره و بعدتر عکس نوزادی که کم کمک بزرگ شده بود و الان دست کم دو سه سالی دارد، با همان نگاه شیطنت بار مادرش و همان حس و حال . . .

به خودم نگاه میکنم و یهو یه حس بدی بهم دست میده، انگار خجالت کشیده باشم، یا انگار تجدیدی شهرویور ام و رفوزه شدن آینده ی محتومم است . . . انگار عقب افتاده ام و همه هم کلاسیا و هم دورهای هام رفتن و ازم رد شدن و وارد کلاس بعدی شدن . . .


میدونی


اگه هدف ازدواج باشه

من پنج شیش سال عقبم

اگه هدف بچه دار شدن باشه

من دو سه سال عقبم 

اگه هدف خونه خریدن باشه من فقط باید برم جلو و بوق بزنم 

اما دست آخر دلم گرم است که اعتقاد دارم هیچ کدام از این ها نه هدف است و نه اندازه اش قد هدف بودن هست حتا که بشود مثالش زد، این ها شاید نخود و کشمش های تو جیبت باشند وقتی که می خواهی به سوی هدفت حرکت کتی !

شاید بازیچه و نمک های روزگار باشند وقتی قرار است خودت به بته ی آزمایش در بیایی 

شاید بازیچه هایی برای خالی نبودن عزیضه که گاهی به اشتباه اصل ماجرا قلمداد می شوند

من عقب نیستم

هیچ کدام از این کارها برای زندگی کردن و درست زنده ماندن نه لازم است و نه واجب و نه ضروری

من سیر میکنم و به سمت خوب بودن و خوب شدن حرکت می کنم  

اگر لبخند زدن برایم آسان باشد 

اگر مهربان باشم

اگر پول خورد، دغدغه ام باشد تا از بچه های سر چهارراه نزدیک خانه دستمال کاغذی بخرم بیشتر حس رستگاری میکنم تا حسرت خوردن به چیزهایی که در روزگارم جاری نیست و از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان دلم می خواست که باشد


اینا چیزاییه که نداشته باشم خیلی بیشتر احساس عقب افتادن و باختن میکنم . . 

نظرات 43 + ارسال نظر
نوشین چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:10 http://nooshnameh.blogfa.com

عزیزم

برات آرزوهای خوب میکنم به هر آنچه که دوست داری در زندگیت داشته باشی

ممنوننننن

پرنده گولو چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:21

پلاله ی عزیزم
هدف خودتی.به خودت برس.خیال بافی کنیم واسه اون قسط هایی که قراره تموم بشن.
ماچت کردم

چشم! اصلا خیلی هم هدف متعالی ایه
قسط رو هم بی خیال

... چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:30

سلام پری خانم
کاش تو انتخابت دقت میکردی کاش نامبرده را زودتر و بیشتر میشناختی...
با این حال تو عقب نیستی تو در انسانیت و پاکیی فرسنگها جلوتر از
خیلیهایی
دوست نادیده ام بدون شک آینده از آن شماست

هعیییییییییییییییییی
نشد ما یه پشت بزاریم شما یا یاد نامبرده رو نکینید
یا نکوبیدش تو روزگارمون
هعیییییییییییییییییی

bahar چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:43

Kheili Ghashang neveshti! Dus dashtam heseto!!!

رویا چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:43

اگه اینا هدف بود که من خخییییییللللللیییییی عقبم

کدوما؟
اونا یا اینا؟
اونا که منم توش عقبم؟

قاصدک چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:46

منم گاهی همچین حس هایی دارم .. مسئله اینه که مسیرها متفاوته .. اولویت بندی ها متفاوته .. ایشالا در آرخ برای همه ما سبکبالی بمونه و آرامش

نیلوفر چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:55

عزیزم چقدر نوشته ات آشنا بود

من دوستانی دارم از دیار ابتدائی , جالبه که یکیشون نوه داره

یک وقتهای دلم میگیره از اینکه هنوز مادر نشدم حتی هنوز همسر هم نشدم , هنوز نتونستم یه هم دل پیدا کنم ( البته سنم خیلی زیاد نیستها اونها عجول بودن)

ولی وقتی به این فکر می کنم که من تجربه های داشتم که اونها نداشتن و زندگی کردم که براشون آرزو شده به خودم میبالم

اما دروغ چرا ....... یک وقتهای احساس میکنم عقب افتادم.

مهم اینه که چیزی که به نظرت بیشتر می ارزه رو به دست آوردی
:)

سمیه چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:28

بیا باهم دوست بشیم!به شدت نیاز دارم باهات دوست بشم
من 30سالمه و از همه ی چیزهایی که گفتی عقبم البته این تکه آخر نوشتته که خرابم کرده.

بیا عزیزممممممم

رها چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:29

درست میگی همه اینها بستگی به دیدگاه آدم دارد که چی براش هدف باشه

tara چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:48 http://taratourism.blogfa.com

دو قدم مانده به خندیدن برگ
یک نفس مانده به ذوق گل سرخ
چشم در چشم بهاری دیگر
تحفه ای یافت نکردم که کنم هدیه تان
یک سبد عاطفه دارم
همه ارزانی تان . . .
[گل] [قلب]
به من هم سر بزن واگر تمایلی به تبادل لینک داشتید مرا با نام عنوان وبلاگم لینک کنید و اطلاع دهید شما را با چه نامی لینکتان کنم. ♥അ♥
منتظر نظرات گرمت هستم. [قلب]

باران (قایق کاغذی) چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:47 http://pb-90.blogfa.com

دقیقا درکت کردم چون همین ماجرا برای منم اتفاق افتاده و همین حس بمنم دست داده که واسه چند لحظه یا حتی چند روز درگیرم کرده با خودم که عقب موندم از بقیه جا موندم... ولی خدای ماهم بزرگه

لیلا چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:16

اما آدم هر چقدر هم که به خودش بگه من خوبم این معیارهای همیشگی آدم رو ناراحت می کنه!

منم هی تو
linkedin
نگاه می کنم که همه دوستام دارن تو آمریکا پی اچ دی می گیرن، بعد هی می گم این هدف نیست، مهم نیست اما ته دلم می گیره :|

اما من واقعا اعتقادم اینه
و واقعا هم دلم نمیگیره و به نشرم چیزای مهمتری تو دنیا هست که باید کسبشون کرد

سمیه-تهران نوشت چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:25 http://tehrannevesht.blogsky.com

چقدر این پستت حرف دل من بود و دوستش داشتم

مارال چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:42

چه حس مشترکی!!
منم مثل تو دقیقا همین حال بهم دست میده .چون زنیم و ساعت بدنمون عین بمب ساعتی میمونه هر تیک تاکش رو میشنویم و روز تولدمون شاید یه کم غم هم کنارش باشه که ای وای یه سال دیگه هم رفت و تغییری تحولی عشقی نیومد و نرفت.
میترسم پرپری میترسم همش تا آخر همینجوری باشه میترسم آخر قصه کلاغه به خونش نرسه

میرسه گلم
نگران نباش

نخستین بی نام چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 14:03

قربون دلت برم عزیزم ...
پری جان یه حسی دارم ...
تو داری خوب میشه ...
داری از انرژی منفی خالی می شی ...
همین که چیزی رو انکار نمی کنی ...
همین که شرایط رو همین طور که هست پذیرفتی ...
شناخت و پذیرش مرحله اول درمانه ...
تو رو به شکوفایی هستی ...
. اما در مورد لینکداین: به نظر میاد نصف ایرانی ها درارن در آمریکا پی اچ دی می گیرند. به نظر می آد روابط با آ'ریکا زیاد هم بد نیست. یا ما هرچه فریاد داریم بر سر آمریکا خالی نکرده ایم ...
هوم؟ ...

من که دارم خوب میشم
بر اساس ادعای تو
من موندم تو کی می خوای خوب بشی؟

غار مینا چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 15:05

می دونی آدما خیلی خیلی غمگین تر از عکسای فیس بوکشونن...اصلا زندگیشون با اونچیزی که تو اینترنته مخصوصا شبکه های اجتماعی متفاوته...باز تو وبلاگا شاید شبیه تر باشه...منم همیشه احسرتای مشابهو دارم اما مهم اینه که زندگی داره می گذره...مث یه رودخونه ی خروشان ....بی خیال همه چی...باید هم آواز موج ها شد...

موافقم
خیلی موافقم...

مهسا چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 15:21

عزیز دلم .پری مهربون
ما ادمها زود به چیزهای که داریم عادت می کنیم و بعضی اوقات دلمون چیزهایی رو می خواد که همسایه داره و ما نداریم .فکر میکنیم اگه داشتیم چه خوب می شد.ولی وقتی اونا رو هم بدست میاریم چیز دیگه ای می خواهیم خلاصه دور یه دایره می چرخیم.ولی چیزهایی که خودت نام بردی ازون چیزهای نابیه که ادم و به خدا وصل می کنه و خوشبحال تو و امثال تو.
راستی یادت باشه وقتی خودت ازدواج کردی و بچه دارشدی از این خواهر عزیز که بچهاش رو به تو میسپره حسابی کار بکششششششششش.

اون که قراره پوستشو بکنم!!! خیالت راحت

زهرا سادات چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 15:45

کاش دخترخالّ ام این پستتو میخوند.حیف که اهل وب گردی نیست.

نگران دحختر خاله ات شدم . . .

مصصصبر چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 19:12

جانا سخن از زبان ما میگویی

اصن ما برا همین وب نزدیم دیگه چون هرچی میخوایم بگیم تو میگی

ای جانننن

رویا چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 20:36

آره دیگه اونایی که اول ازش نام بری بچه، خونه ...

خوب شد اینا هدف نی

بی نام چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 22:00 http://felanbinam1.blogfa.com

منم این روزها پرم از این حرفها،کاش من هم میفهمیدم هدفم چیه؟کاش...
اگه دوست داشتی به منم سر بزن

چقدر این روزهات چرک و کثیفه بینام عزیز . . .

... چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 22:40

سلام
نامبرده کیـــــــــــه؟ خب من تازه واردم نامبرده رو نمیشناسم

+با حرفاتون موافقم ! همونا که راجب هدف گفتی

نامبرده هیچ کی نیست عزیزم
اصلا بهش فک نکن

لیلا چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 23:38

با این حساب من که خیلی خیلی خیلی عقبم ....

عزیزم از صمیم قلب آرزو میکنم به بهترینها تو زندگیت دست پیدا کنی

از کدوم ور حساب کردی الان؟
از این ور
یا اون ور؟

فرشته پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:09 http://dostkhane.blogfa.com

ازدواج کرده ام... خیلی زود...
بچه دار شدم ... خیلی دیر
خونه خریدم
اما باز هم حس رسیدن به اهدافم رو ندارم... هیچ کدوم از اینها هدف نیست...
هدف من رسیدن به آرامشه
آرامش رنگ کردن یک صفحه ی سفید...
آرامش تمام کردن خلق یک نقاشی...
آرامش جاری شدن در لحظه ها

امیدوارم به چیزی ارزشمندترین هدفه برات برسی

۸سالگی پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:14

راست گفتی اما ادمیزاد حسرت زاده است هرچی که نداره حسرتش رو میخوره بی اونکه فکر کنه حتما نباید میداشته

کاملا موافقم
شاید یه زمانی اون یکیا بشه حسرت

پریا پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:22

من از اون ور به هدفم رسیدم ولی این هدف نذاشت به بقیه هدفام برسم


چی بود مگه هدفت؟

.... پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:09

من معذرت میخوام اسم اون نامردو آوردم
جه کاریه سالی یه کامنت میذارم تا ناراحتت کنم ؟!ببخشید قول میدم تکرار نشه
راستی خوب شد بلاگفا اون یکی وبلاگتو بلعید شاید کمک کرد از گذشته کمی فاصله بگیری
بهتریها رو برات آرزو میکنم
باز هم خواننده خاموشت میمونم!

موفق باشی

نجمه پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:54

من زیاد از این حس ها بهم دست میده
ولی برای من اینا شده هدف.
که نمیدونم بهشون میریم یا نه
ولی خوش به حالت
غبطه خوردم
من که همیشه احساس عقب موندن دارم

ببخشید به چه چیزی غبطه خوردی دقیقا؟

هیما پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:43 http://hima77.blogfa.com

ممکنه آدم همه این چیزا رو داشته اما باز خوشحال و راضی نباشه
بهترین حالت اینه که از خودمون تو اون لحظه ای که هستیم راضی باشیم و خوب بودن رو وابسته چیز بیرونی ندونیم

همین لبخند و مهربانی و دوست داشتن هم دیگه برای خوب زندگی کردن کافیه
آرزوی شادی هر روزه برات دارم پری جان :)

ممنونم عزیزم

مارینا پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:51

منم تو سن و سال توام ازدواج هم کردم اما نی نی ندارم یعنی اصلاً دوست ندارم. من چقدر عقبم؟
اصلاً عقب بودن یعنی چی؟ عقب از خواسته های مردم. همیشه مرغ همسایه غازه. منم خیلی از اونایی که تو آرزو داری دارم اما عاشق زندگی کردن و سلیقه و انرژی توام. تو واسۀ من آرزویی من واسه تو. این اپیدمیه. مختص من و تو نیست.
اما....
اسفند 91 یه مریضیه سخت گرفتم دور از جون شما که میشنوی رو به موت. زیر سرم و اکسیژن و بستری و چه و چه....
الان خوبم و فهمیدم مرگ خیلی نزدیکه. دیگه آرزوی بلند مدت ندارم و واسه سالها بعد برنامه ریزی نمیکنم و غصۀ گرونیه آینده و افزایش کم حقوقم رو نمی خورم. اگه دخل و خرجم بهم نخورد یه فکری براش میکنم بعداً.

تمام دکترهایی که برنامه داشتم بعداً برم رو الان میرم، کلاس ورزشی که می خواستم بعد از ماه رمضون برم رو همین الان دارم میرم. مهمونی که هفتۀ بعد میخواستم دعوت کنم رو همین الان دعوت میکنم واسه فردا و ....
باور کن خوشحالم. حالا میفهمم که از زندگی عقب نیستم.

وه، چه عالمه حرف زدم تازه یه عالمه مونده. دیگه ببخش.

ممنون مارینا جان
موفق باشی
ممنون از نظرت

ماما ایما جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 00:29 http://www.mama-ima.blogfa.com/

عزیزیم این چیزی است که برای همه پیش میاید یکی از اونا من هستم...

یکی از اونا؟!
ببخشید من گیج شدم
یکی از اون یکیا
یا ایکی از این یکیا

فاطیما جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 00:46 http://afkarebaygani.blogfa.com

این حسیه که اکثر مرداد ماهی ها دارن...
حس کمال طلبی...
وقتی چیزا اون طوری که میخوای نیست،شدتش بیشتر هم میشه.

چقدر دوس دارمااااا
ماه تولدمو بلدههههه

[ بدون نام ] جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 05:06

چقد بلاگ اسکای با نمکه شکلکاش باید اسباب کشی کنم بیام ایجا یه خیمه (وبلاگ )بزنم

بله بله
ما هم آب و جارو میکینم تشریف بیارید

gholi جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 06:53

Mohem ineh ke khoodet khoobi khahar va che khoob goofty ke ina nokhood va keshmeshan va mohem nistan, asl khoodeti ke khoobi va mehraban


ممنون گلی جان

فاطیما شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 00:28 http://afkarebaygani.blogfa.com

چون خودمم مال همون ماهم!

زنده باد مردادیاااا

فاطیما شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 13:16 http://afkarebaygani.blogfa.com

زنده باااااااااااااااااد!
ما پرچممون بالاست!

عارفه یکشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:40

سلام
خیلی دوست داشتم نوشته ت رو
احساس کردم یکی دیگه هم هست اینطوری فک کنه
راستش وقتی اینجوری اعتقاد داشته باشی باید خیلی هم قوی باشی
یه وقت همینطوری برنگردی نکاه کنی به زندگیت و همین حس عقب افتادن و جاموندن تو زندگی رو برات تداعی کنه
علی الخصوص که اولها شاگرد زرنگه بودی و از همه جلوتر ولی باورهات بهت ثابت کردن که به این هول زدن ها نیست
به همون احساس رضایتی که به دست میاد
ولی هم اینطوری نگاه نمیکنن
من هم عقبم
از دید خیلی ها
و چیزهایی که در روزگارم جاری نیست و از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان دلم می خواست که باشد

موفق باشی عارفه عزیزم

[ بدون نام ] یکشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 19:25

گل گفتی.
من 5 ساله ازدواج کردم ولی هیچ جور نمیتونم به خودم بقبولونم که بچه بیارم. از همه دوستام هم تو بچه اوردن عقبم .

راحت باش عزیزم

پریا دوشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:36

هدفم تحصیلات در مقاطع بالاتر -پیشرفت تو کار
ولی الان نه وقتشو دارم نه حامی شو

پس چی میشه؟

ادو دوشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:58 http://www.aduuuu.blogsky.com

منم اینطوری باشه خیلی عقبم

خیالی نیستتتت
خیالی نباشه
چون
اون طوری نیستتتتت

پریا سه‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:41

هیچی دیگه ....به نظرم آدم باید خیـــــــــــــــــــــلی خوش شانس باشه تا همه چی رو با هم داشته باشه....
زمان میبره شاید نصف بیشتر عمرت

همه چی با هم؟

فاطمه چهارشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 20:02 http://arezohayesepidam.persianblog.ir/

عزیزم حست رو خوب درک می کنم الان همه دوست های منم بچه دارن چندتایی شون هم دارن مدرسه می رن یا پیش دبستانی اما من هنوز هم نمی دونم می خوام به این موضوع فکر کنم یا نه
ما هزینه بیشتری رو از جوونیمون پرداخت کردیم و آینده هم برامون پرتره خوشحالم که خوبی و از روزگارت با همه سختی هایی که داره راضی هستی
قلب مهربونت یه سرمایه است که همه ندارن قدر خودت رو بدون دوستم

ممنون فاطمه ی عزیزم
کامنتت قشنگ بود برام

نسیم شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:26

منم همین قدر فلسفی به ماجرا نگاه می کردم
بالاخره اتفاقاتی افتاد و تو سی و خوردهای سالگی ازدواج کردم
وای پری نازنین فقط خدا می داند الان چه حسی دارم
و چقدر افسوس می خورم بابت خودخواهی ها
آنقدر همه چی عالیست و بعد از سه سال و خورده ای که نگو و نپرس
و روز به روز عالی تر هم می شود
از اول البته نبود سال اول به کشمکش و تهدید طرفین همدیگر را به طلاق گذشت . اما یک خانم فلسفه دون کمکم کرد همه چیز رو ترمیم کنم.
ترمیم کردم و الان تو شکر غلت می زنم.
اون حرف ها رو بریز دور و رو این هدف فوکوس کن
جدی می گم
حتی اگر نگاهمون کسب یه تجربه باشه هم این کار عالیه
مثل پیشنهادی وسوسه انگیز برای سفری رویایی به جادویی ترین جای دنیا
که بود و نبودش به قول تو برای زندگی کردن و درست زنده ماندن نه لازم است و نه واجب و ضروری اما خداوکیلی تو خودت این پیشنهاد رو می تونی رد کنی؟؟؟
خداییش پیشنهاد یه همچین سفری رو آدمایی با روحیه من و تو می تونن رد کنن؟
خداوکیلی می تونن؟
به من جواب نده به ته دل خودت جواب بده

...
من جواب دادما

البته به خودم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد